جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آغوشِ بازِ زبان مادری

آغوش باز مادری

کتاب «به زبان مادری گریه می‌کنیم» را دیروز تمام کردم.

تمام مدت 2 ماهی که این کتاب 180 صفحه‌ایِ قطع رقعی را آرام، کام می‌گرفتم، نام متفاوتش برایم سوال‌برانگیز بود.

دیروز که از کتابخانه منتقلش کردم، گویی جای خالی‌اش، جواب سوالم را داد.

گاهی که با دوستانم، تمرین انگلیسی می‌کردم، در ابراز همدردی، خشم یا هر هیجان شدیدی، مشکل داشتم. حتی زمانی که دلم می‌خواست جان کلامم را قربانی احساس ایجاد شده کنم، چاقویم به میزان کافی برّنده نبود.

تلاش‌ها برای ایجاد هیجان موردنظر به نظر خودم موفقیت‌آمیز نبود.

به زبان مادری پناه می‌بردم تا شرمنده احساس نشده و ذبح مناسبی تحویلش دهم.

🔪شاید بخشی از این کندیِ چاقو، مربوط به ضعف دانشی می‌شد، اما بخش اصلی، مربوط به عدم پیوند عمیق من با زبان جدید بود که باعث طلاق عاطفیِ من در هنگامه‌های هیجانی می‌شد.

فابیو مورابیتو با دانش چند زبانی‌اش اذعان داشت که به هر زبانی حرف بزنیم و بنویسیم و ترجمه کنیم، تنها به زبان مادری خود توان گریه داریم.

🫂خواستگاهی که آغوشش همیشه چون مادر باز است و پذیرای هر بی‌پناهی است.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید