نام نویسنده: tahereh khademi

مهندس عمران کوچ نوجوان، خانواده و زندگی نویسنده و ترانه سرا کتاب در دست انتشار به او بیاموز خود را در آغوش بگیرد، راههایی ساده و کاربردی در مربیگریِ والدینِ نوجوان

وقت توجیه هدف با وسیله منافع

منافعی که ناگهان وارونه می‌شود

امروز وقتی از پاورقی کتاب «شب طولانی تیزدندان» در مورد توضیح سازمان گاردسویل در اسپانیا خواندم، به نظرم آشنا آمد. گاردسویل، نام سازمانی بود که در سال 1844 جهت حفاظت از مرزها تاسیس شد، اما در سالهای بعد و به خصوص در زمان دیکتاتوری فرانکو، به عاملی برای سرکوب مخالفان بدل شد. ❓تعریف بالا، بی‌شباهت […]

منافعی که ناگهان وارونه می‌شود بیشتر بخوانید »

ضبط صوت

ضبط صوتی نامرئی

مدتها پیش صفحات ابتدایی کتاب «شفای فکر، مهار زبان» را خواندم. همان صفحات ابتدایی به قدری پرمحتوا بود که هم در مقاله‌ای در خصوص زبان، از آن استفاده کردم و هم چند وقت پیش از آن ویدویی برای کانال خودم و پیج استادم ساختم. محتوای اصلی تنها چند درخواستی برای تفکر به این جمله بود:

ضبط صوتی نامرئی بیشتر بخوانید »

عاشق مدرسه تنها

عاشقی که تنها شد

یک مدرسه بر فراز تپه‌ای، عاشق مِه شد. وقتی مِه فهمید، دیگر مدرسه را رها نکرد. روزها و شبها کنارش ماند و از او محافظت کرد. مِه تمام آنچه داشت، تقدیم مدرسه کرد و مدرسه، مِه را هر روز در آغوش گرفت. زشتی‌ها و آلودگی‌های پایینِ تپه، بخاطر مِه برای دختران و پسران عریان‌پای مدرسه،

عاشقی که تنها شد بیشتر بخوانید »

مکری معرفی

معرفی تمرینی آقای آذرخش مکری

آشنایی اولیه من با مهمان امروزمون، از پادکست‌هایی صورت گرفت از طرف دوست عزیزی برام ارسال شد. چون موضوعش برام خیلی جالب بود فوراً به اونا گوش کردم. اعتماد به نفس من همیشه فکر می‌کردم اعتماد به نفس؛ چیزیه که باید داشته باشمش و چون ندارم از پس خیلی از کارها بر نمیام. اما من

معرفی تمرینی آقای آذرخش مکری بیشتر بخوانید »

پل سنگر

سنگر یا پل؟

از ابتدای سال فقط به قصه فکر می‌کنم. به قصه‌هایی که هر جا و هر لحظه می‌شنوم. ❓️گوشم را تیز می‌کنم که تا انتهای قصه را بشنوم و بدانم کار قهرمان و ضد قهرمان به کجا خواهد رسید؟ قصه‌ها همه جا هستند، از یک آب معدنی ساده تا برندهای مهم دنیا، قصه‌هایی درون خود دارند

سنگر یا پل؟ بیشتر بخوانید »

معجون دوره

معجون اندوخته‌ها

از سه شنبه که سفرهای نوروزی ما آغاز شد، دو کتاب را با خود همراه کردم. البته کتاب‌های طاقچه که همیشه همراهم هستند. «فروشندگان بزرگ چگونه عمل می‌کنند» و «شرلوک هلمز و جون دل» از دومی تنها یک فصل را خواندم، اما اولی را مقدار بیشتری پیش بردم. کتاب اول را سال گذشته همین موقع

معجون اندوخته‌ها بیشتر بخوانید »

فکر آواره

افکار آواره و بی‌پناه

تصور کنید فکری وارد مغزتان شده است. از آن فکرها که مدام باید با آن سر و کله بزنید تا راضی‌اش کنید کمتر حرف بزند و اجازه بدهد که شما به کارهای مهم روزتان هم برسید. اما او از اساس، برای کم حرف زدن آفریده نشده است و مدام باید در زاویه‌های دید متفاوت موضوع

افکار آواره و بی‌پناه بیشتر بخوانید »

کبریت قوطی

قوطی بگیر و بنشین زندگیِ من-داستانک 26

❓از کی با این وسیله بی‌جان بی‌اندازه مانوس شدم؟ چقدر آن قمار مسخره را انداختم و باختم؟ انگار این قوطی شد، قوطی بگیر و بشین زندگیِ من. تمام نداشته‌هایم را لابه‌لای کبریت‌های درونش مخفی‌ کرده‌ام که هرروز که به ثانیه‌هایم آتش بزنم، به این امید که روزی با پولش، به نرسیده‌ها برسم. همان روزمزد کارگری

قوطی بگیر و بنشین زندگیِ من-داستانک 26 بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا