رادیو مهارت

در این قسمت گوش‌نوشهای کانال تلگرام و بله همراه با متن آنها منتشر می شود

مکری معرفی

معرفی تمرینی آقای آذرخش مکری

آشنایی اولیه من با مهمان امروزمون، از پادکست‌هایی صورت گرفت از طرف دوست عزیزی برام ارسال شد. چون موضوعش برام خیلی جالب بود فوراً به اونا گوش کردم. اعتماد به نفس من همیشه فکر می‌کردم اعتماد به نفس؛ چیزیه که باید داشته باشمش و چون ندارم از پس خیلی از کارها بر نمیام. اما من […]

معرفی تمرینی آقای آذرخش مکری بیشتر بخوانید »

تخته پاک کن

تخته پاک‌کنی جادویی

یکی از وسایلی که امسال همیشه دم دستمان در خانه حضور دارد، وایت‌برد، جامدادی ماژیک‌ها و تخته پاک‌کن است. مهدیار از املا نوشتن روی وایت‌برد لذت می‌برد و بهترین روش برای ترغیب یک کلاس اولی به تمرین بیشتر، روشی است که خودش با آن ارتباط برقرار می‌کند. به لطف خدا، از ابتدای سال و شروع

تخته پاک‌کنی جادویی بیشتر بخوانید »

حواس چشم گوش

وقتی حواس را هم می‌زنم

دیروز من با کاغذ کاهی‌ و ماژیک، نوشتن‌بازی‌ می‌کردم و مهدیار با حرف جدید «ه‍» مشغول یادگیری کلمات تازه. فلک مَلَک بافتن‌، مرا به چشم و گوش رساند. یاد صبح افتادم که با چشم‌هایم، به همسرم گوش می‌دادم. ناگهان سوالی از خود پرسیدم: تو امروز با چشمانت بهتر شنیدی، با گوش‌هایت هم می‌توانی بهتر ببینی؟

وقتی حواس را هم می‌زنم بیشتر بخوانید »

خود درونی صدایش را بشنو

با خودهای درونی‌ات چگونه‌ای؟

قانون سوم حرکت نیوتن: هر عملی را عکس‌العملی است، مساوی با آن و در جهت خلاف. تاکنون این قانون را با این شدت با زندگی خودم، عجین حس نکرده بودم. در کلاس کتابخوانی پنجشنبه، این قانون به تمام بخش‌های زندگی تسری پیدا کرد. در کتاب، قانون میان مراجع و درمانگر مطرح شده بود و استاد

با خودهای درونی‌ات چگونه‌ای؟ بیشتر بخوانید »

معلم

وقتی معلمی، خلاقیت را بیدار می‌کند

عنوان مقاله‌ی «ماهی می‌تواند بشکن بزند؟» آنقدر برایم جذاب بود که به دنبال نویسنده و مجله‌ای که در آن مقاله چاپ شده بود، رفتم. اما مجله مربوط به دهه ۴۰ بود و حتی در آرشیو سایت‌ها نیز وجود نداشت. تنها به خواندن چندین باره همان مقاله اکتفا کردم و تلاش کردم نویسنده‌اش را از طریق

وقتی معلمی، خلاقیت را بیدار می‌کند بیشتر بخوانید »

برنده بازنده

لباس برنده و احساس بازنده

  نخودی‌های دین رو می‌شناسید؟ همیشه از نخودی بودن در بازی بدم می‌آمد. یادم می‌آید زمانی که در بازی‌های چشمک، فوتبال، وسطی و گرگم به هوای روزهای سیزده به در و تابستان با اقوام پدری، می‌دانستم نخودی بازی هستم حس غریبی به من دست می‌داد. نخودی بودن در یک بازی یعنی هیچگاه لذت یک بازی

لباس برنده و احساس بازنده بیشتر بخوانید »

قطره نوشیدن کتاب

نوشیدن قطره‌ای کتاب‌ها

چند سال پیش بود از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تخفیف‌های مناسبی به بعضی از کتابفروشی‌ها در ایام عید اختصاص داده شد. این تخفیف‌ها به جهت ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی اتفاق افتاده بود تا دادن عیدیِ کتاب، رواج پیدا کند. از آن سال به بعد، من هر سال خرید کتاب و یا تهیه

نوشیدن قطره‌ای کتاب‌ها بیشتر بخوانید »

گیرنده

اشکال از گیرنده یا فرستنده؟

گاهی یاد دوران کودکی خود می‌افتم. دورانی که در آن تلویزیون نقش چندانی در سرگرم کردن و گذران اوقات فراغت ما نداشت. روزهای گرم تابستان، با تعداد کمی از کارتون‌های می‌گذشت و سایر اوقات، بازی در کوچه و دوچرخه سواری همراه همسایه‌ها بخش مهم سرگرمی ما بود. زمان‌هایی که این جعبه جادویی، جادویش از طریق

اشکال از گیرنده یا فرستنده؟ بیشتر بخوانید »

آزادی

آزادی از زندان‌ها

جستار «سال‌های سیاه» از نلسون ماندلا با پاراگراف جذابی تمام شد. ماندلا در خصوص آزادی، ایده بسیار مهمی را مطرح کرد. هرگز آزاد نخواهم بود اگر آزادی فرد دیگری را از او بگیرم. روح بزرگ و ستم کشیده او حتی برای زندانبانش نیز آزادی می‌خواست. روح زندان بانی که علاوه بر زندان جسم، در زندان

آزادی از زندان‌ها بیشتر بخوانید »

قلب

نامه‌نگاری به قلب-نوشتن-قسمت ششم

خیلی اتفاقی تدتاکی از الیزابت گیلبرت مشاهده کردم. تدتاک در خصوص موفقیت شکست و میل به خلاقیت بود. او جمله‌ای بسیار جذاب گفت: your home is whatever in this world you love more than yourself خانه شما جایی است که آن را بیشتر از خودتان دوست دارید. الیزابت پس از گشتن‌های متفاوت متوجه شد که

نامه‌نگاری به قلب-نوشتن-قسمت ششم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا