لغت‌نامه

شب

سی تعریف شب از نگاهی شاعرانه

سی تعریف شب از نگاهی شاعرانه چادر سیاه آسمان شنل خالدار و مارکدار زمین هُرم صدای سکوت زمان بیداری جیرجیرک‌ها کوتاه شدن دست خورشید از آسمان قائم موشک بازی ماه و خورشید وقتی برق زمین می‌رود وقتی ستاره‌ها مثل جیرجیرک‌ها سوسو می‌زنند وقتی تنها فانوس زمین ماهش است وقتی زمین دلش تاریک می‌شود پشت در […]

سی تعریف شب از نگاهی شاعرانه بیشتر بخوانید »

تعریف از ایران

ده تعریف من از ایران

10 تعریف من از ایران فقیرآباد ثروتمند در صفِ جرعه‌ای آزادی سیرِ حریصِ یافتن دشمن اضافه دل‌انگیز غائبان و غم‌انگیز حاضران گربه‌ا‌ی نشسته اما خیز برداشته برای چنگ زدن شکار گاهی چادر از سر کشیدن قانون و گاه چادر به سر کردن پر از لحظه‌های تاریخی اما خالی از تجربه‌ی هر گذشته‌ای سرریز زندگی در

ده تعریف من از ایران بیشتر بخوانید »

باد تعریف

2 تعریف باد از نگاهی شاعرانه

1.جاروبرقی آسمان. اما این جاروبرقی بدون مخزن برای جمع آوری برگ‌های درختان خیابان است و تنها آنها را از مکانی به مکان دیگر منتقل می‌کند. 2.رهبر ارکست. رهبری که می‌تواند تمام اعضای گروهش را هنگام طوفان دور هم جمع کند تا یک ملاقات گاه به گاه اما جذاب برایشان فراهم کند. آنها نیز خوشحال و

2 تعریف باد از نگاهی شاعرانه بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا