1.جاروبرقی آسمان. اما این جاروبرقی بدون مخزن برای جمع آوری برگهای درختان خیابان است و تنها آنها را از مکانی به مکان دیگر منتقل میکند.
2.رهبر ارکست. رهبری که میتواند تمام اعضای گروهش را هنگام طوفان دور هم جمع کند تا یک ملاقات گاه به گاه اما جذاب برایشان فراهم کند. آنها نیز خوشحال و رقصان، کنار هم، میگویند و میخندند و میرقصند. برگها همراه رهبرشان میشوند تا این رقص ریتمیک را درست یاد بگیرند.
آنها سرخوش از خیابان ۴۸ به ۹۸ نقل مکان میکنند اما خاطرات خوبی با عابرین خیابان ۴۸ در ذهن دارند. از هنگامی که بالای درخت آنها را تماشا میکردند تا زمانی که فصل خزان میرسد و آنها به زیر میافتند. از آنروز با رد پای عابرین خاطرات جدیدی را ثبت کردند.
اما برگها در خیابان ۹۸، رقصی تدارک دیدهاند و میخواهند به عابرین این خیابان، خودی نشان دهند.
انگار نمیدانند هنگام طوفان، عابرین چشمهایشان را میبندند و هیچ رقصی را نمیبیند. رقص آنها را فقط رهبرشان میبیند.
وقتی طوفان به پایان میرسد و برگها در خیابان ۹۸ به زیر میآیند، چشم عابرین را باز میبینند و خیال میکنند، آنها کنسرت همراه رقص را تشویق میکنند.
اما
باد ای کاش هنگام رهبری، در گوش برگها زمزمه میکرد:
تنها برای خود برقصید و شاد باشید. هیچکس طاقت دیدن شادی شما را ندارد.