از چند روز پیش که عملاً دستهایم استعفا نامه خود را برایم ارسال کردهاند، به فکر افتادم چگونه کارمند خوب و درستکارم را اینگونه آزار دادم که میخواهد در این مقطع تنهایم بگذارد؟
😤یاد خشمهایم افتادم. تمام خشمهای ۵ ماه گذشته از آدمها و کارهایی که باعث بدتر شدن عارضهام شدند.
تصور اینکه روزی باید استعفایش را قبول کنم برایم ناممکن است. با استعفایش نه تنها از نوشتن بلکه از تمام کارها باید دست بکشم.
دیگر حتی دست گرفتن کتاب و تلفن همراه هم برایم سخت میشود.
دوباره استعفا نامهاش را میخوانم. تمام اتفاقات این پنج ماه و تمام سرگذشت ۳۷ سال و اندی را نوشته است.
استعفایش نه از روی ترحم و دلسوزی، بلکه روزهایی را به خاطر آورده است که من کورکورانه و ظالمانه با او برخورد کردم، حقوقش را ندادم یا دیر دادم، توبیخش کردم و حالا از استعفایش هم ناراحتم.
برایش توضیح میدم که همه دردهایش تقصیر من نیست.
من اشتباه راهنمایی شدم آیا به راهنماییهای درست گوش ندادم.
قبول دارم صدای شکستنش را زیر فشارها نشنیدم، اما اکنون با استعفایش چه کسی را میتوانم جایگزین کنم؟
همچنان بر استعفایش پافشاری میکند. اما من برای قبول استعفایش امروز و فردا میکنم.
❓اما تا کی میتوانم به امروز و فردا کردن ادامه دهم؟
🥀میخواهم به غیرقانونی بودن استعفایش متوسل شوم و برایش قوانین استعفا را توضیح دهم.
به او گوشزد کنم، با استعفای اکنونش حقوق چندانی شاملش نخواهد شد. علی رغم اینکه از مزایای بازنشستگی هم نمیتواند استفاده کند.
❓به نظرتان قبول میکند؟
این یادروز قسمت دهم #درد بود.قسمت نهم را شاید دوست داشته باشید
2 دیدگاه دربارهٔ «قبول یا رد استعفا؟درد-قسمت 10»
پرداخت جالب و خواندنی از درد ارائه دادی طاهرهجان. مرخصی استعلاجی نمیخواد؟
چرا دیگه میخواد رفت.