قربانی خلاقیت یا قربانی خشم؟
بنجمین بریتن، آهنگساز و رهبر انگلیسی ارکستر، از کلیشهای که «هنرمند خلاق، چشم به راه نزول الهام مینشیند.»، منزجر بود. او همه زندگیاش را وقف کارش کرد تا جایی که این روش، باعث بیزاری بعضی همکارانش شد.
او طبق برنامه ریزی دقیقی کار میکرد، طوری که دانلد میچل دربارهاش میگوید:
«همه کس، از جمله خودش باید قربانی عمل خلاقانه شوند.»
(از کتاب عادات و آداب روزانه بزرگان نوشته میسن کِری)
جدیت در کار را همیشه تحسین کردهام و خلاقیت را که چاشنی همیشگی کارهای هنری است، دوست داشتهام.
اما قربانی شدن برای عملی خلاقانه برایم چندان جذاب نیست.
شاید برای من زندگی در کار معنا نمیشود و من خلاقیت را در کار، برای زندگی بهتر و شادابتر میخواهم.
🥀دیروز که از برخورد تند و خشن مدیر مدرسهای غیرانتفاعی مطلع شدم، فصل به فصل کتاب «شهامت تدریس» که بارها آنرا خواندهام، برایم تداعی شد.
دانشآموزان مدرسه به نشانه اعتراض، سر کلاس معلمی که بجای ارائه درس، از موضوعات غیرکاربردی و غیرمرتبط به درس، صحبت میکرد، حاضر نشدند. مدیر نیز به جهت سهامدار بودن معلم، شروع به تهدیدی غیرمعقول و بیتناسب با اعتراض دانشآموزان کرد و از آنها خواست فردا با اولیای خود به مدرسه بیایند.
شنیدن این ماجرا و ابراز خشونت کلامی برای مدیری که باید آرامکننده و تسهیلکننده روند اعتراض باشد، برایم مسجل کرد که همه ما به خلاقیت در تمام کارهای روزانهی خود هم نیازمندیم.
🌺این تنها هنر نیست که میتواند، خلاقیت و نوآوری را بروز داده و شگفتزدهمان کند.
تغییر در روشهای مدیریت زمان، بحران و هیجانات، بخش مهمی از خلاقیت روزانه ما برای ایجاد یک زندگی شادمانتر باید باشد.
💐اما لازم نیست جهت ایجاد خلاقیت، خود را قربانی کنیم، فقط کافی است، در چنین لحظاتی، قربانی هیجان خشم و تصمیمات آنی نشویم.
این پست قسمت 12 مجموعه شادمانی بود. برای قسمت 13 اینجا را کلیک کنید