به نام یزدان پاک
یادروز 25تیر02-شانهها
سلام 🖐
بعد از 1 ساعت نشستن و نوشتن، صدای شکستن پشتِ شانههایم، لذتبخشترین نوایی است که براحتی میتواند، خستگی را از دوش شانههایم برداشته و گوشهای قراردهد.
گاهی، زودتر از موعد به سراغشان شکستنشان میروم تا نوا را بشنوم، اما همچون آهنگسازی که نتِ آمادهنشده را برای کسی نمینوازد، ناامیدم میکنند و نواختن را به زمان دیگری حواله میدهند.
گویی که میدانند هنوز به میزان کافی ننوشتم تا دستمزم را با موسیقی دلنشینی پرداخت کنند.🎵
شانههایم حتی این را هم میدانند که در ازای ساعات خواندننوشتن مکفی است که باید دستمزد بیشتری به دلم واریز کنند.
نه مصرف ثانیهها برای کارهای ساده و بیهوده.
برخلاف دل، شیشه و لیوان، که وقتی بشکنند، دیگر به حالت اول برنمیگردند، این شکستن، هرروز فراخوان جدیدی میدهد.💔
💐شانهها خستگی را گوشهای میرانند، تا سبکشده و انرژی دهند و روزی دیگر، دوباره دلم را بیقرار شکستن کنند.
یادروز 24تیر02-سرزمین عجایب را شاید دوست داشتهباشید
1 دیدگاه دربارهٔ «یادروز 25تیر02-شانهها»
متنتون امیدوار کننده بود. البته چند غلط تایپی هم داشت. موفق باشید.