وحشت چگونه ویرانی بهبار میآورد؟
یادروز 18مرداد1402-وحشت-قسمت 1 را ابتدا بخوانید
دیروز از جرج اورسن ولز گفتم که چگونه یک داستان خیالی قدیمی انگلیسی را در رادیو اجرا کرد و باعث وحشت عامه مردم شد.
در سال ۱۹۴۹ لئوناردو پایاز در اکوادور، با شنیدن کار جرج، نمایشنامهی اقتباسی از کتاب جنگ دنیاها را با مضمون مردانی از کره مریخ اجراکرد.
پایاز اما به اندازه اورسن خوش شانس نبود.
او داستان را کمی تغییر داد و اجرا کرد.
کشور بدلیل شنیدن داستان از رادیو بهم ریخت.
ارتش، پلیس و آتشنشانی، بسیج همگانی را برای یافتن مریخیها در شمال راه انداختند.
مردم که داستان را از رادیو شنیدند به خیابان ریخته و با دیدن ماشینهای نظامی، که متحیرانه به سمت شمال برای یافتن مریخیهای خیالی در حال رفتوآمد بودند، بیشتر دچار وحشت شدند و ماجرا برایشان رنگ عینیت گرفت.
اما ماجرا از آنجا تلخ شد که مردم دریافتند با داستانی خیالی، اینچنین دستانداختهشدند و واقعیتی پشت این داستان وجود ندارد.
آنها در اقدامی عجولانه به مرکز رادیو ریختند، ساختمان را سنگباران کردند، درب ورودی را شکستند، ابزارهای مرکز را تخریبکردند و ساختمان را به آتش کشيدند.
آن مرکز ۵۰ نفر کارمند داشت. بسیاری توانستند با رفتن به پشت بام از حادثه بگریزند اما خواهرزاده و نامزد پایاز و ۴ نفر دیگر در حادثه آتشسوزی جان باختند.
پایاز نه تنها از حادثه بلکه از کشور هم گریخت و هیچگاه به کشورش بازنگشت.
آنچه من را واداشت یادداشت دیروز و امروز را به بیان این ماجراهای واقعی بپردازم، پرداختن به مقایسه نوع برخورد انسانهای دو کشور در مواجه با یک موضوع واحد بود.
آمریکاییها دستانداختهشدن از سوی اورسن را پذیرفته و بهآرامی از کنارش رد شدند.
شاید آنچه مقصود اورسن بود چندان فراهم نشد، اما اتفاق تلخی نیز رخ نداد و اورسن با این شهرت، بعدها فیلمهای ماندگاری چون همشهری کین ساخت و به شهرتی جهانی رسید.
🥀حال آنکه مردم اکوادور، نهایت خشم خود را به دلیل همان دستانداختن بر کسانی خالی کردند که شاید کمترین دخالت را در بروز وحشت در جامعه داشتند.
🌻آنچه جامعهای را از دیگری متمایز میکند، میزان ثروتی که روی آن نشسته یا از آسمان برایش نازل میشود نیست، توانایی تحلیل جمعی مسائل، اشتباهات و کوتاهیها در انتخاب عملی با کمترین خسارت، وجه تمایز پیشرفت و ترقی جامعههاست.
شاید پایاز موجبات خسارت ملی را فراهم کرد که میشد با دستگیری و مجازات و بیان علت انجام این کار، از برزو خسارات بعدی را فاکتورگرفت.
پایاز پس از فرار، در تاریخ و مکانی نامعلوم برای همیشه محو شد اما اورسن، برای همگان شناختهشد و هنرش را نیز به جهان عرضه کرد.
❓در شهر درون شما چهخبر است؟
❓چیرگی بر معضلات را با چه هیجانی بروز میدهید؟
❓شهرتان شبیه به کشور آمریکاست یا اکوادور؟