رویافروشی، که باور شد
مرداد و شهریور هر سال، در و دیوارهای شهر معمولا آذین میشوند. حتی درختها نیز بی بهره نمیمانند.
البته نه با آذینهای معمول جشن و تهنیت.
آذین به بنر آموزشگاههای مختلف که عکس رتبه های برتر کنکور خود را اعلام کرده که بتوانند با پز دادنِ آنها، دانشآموز بیشتری جذب کنند.
سالهای سال است رویافروشیشان را باور کردیم و رسیدن به دلخواهِ خود و فرزندمان را، به آنها سپردیم.
مدتی است که از این دیدن این بنرها، احساس ناگواری تجربه میکنم که دلم میخواهد تمامشان را بهم دوخته و به دریا افکنم.
البته که دریا هم آنها را پس زده، تحویلم میدهد و مجبورم نوع دیگری سربه نیستشان کنم.
🥀رسیدن به رشتهای در دانشگاه عالی، چه وقت رویا شد که بیخبر از صحّتش، باورش نیز کردیم؟
چه تعداد دکتر و وکیل و مهندس دیدهاید که پس از فارغالتحصیلی رشتهی تخصصی را کناری نهاده و راه دیگری برای کسب خوشبختی، آرامش و حتی درآمد انتخاب کردهاند؟
وقتی آنچه را که داشتنی است، خوشبختی و موفقیت معرفی کردیم، پس از رسیدن باید منتظر تکراری بودن، لبریز شدن و دوباره تشنه شدن نیز باشیم.
داشتن خانه خوب، ماشین مدل بالا، درآمد عالی، ارتقای شغلی بازنمودهایی از موفقیت هستند که وقتی به دست میآیند، تنها مدتی شادمانی ایجاد میکنند.
❓روزهایی را به خاطر بیاورید که در مسیر رسیدن به همان داشتنیها، تلاش و پشتکار به خرج دادهاید و مدام حس زنده بودن داشتید؟
❓کدامیک از روزهای مسیر رسیدن یا رسیدن، دلنشینتر، خوشایندتر و ماندگاتر بود؟
💐گاهی حتی در مبارزه ای سرسختانه با حس آرامشی درونی، به رویای موفقیت نزدیکترید.
زیرا رویای موفقیت نه داشتنی است و نه فروختنی.