هویت شهر من چیست؟
«برداشتهایی از خود داریم چه مثبت و چه منفی، دقیق یا غیردقیق فقط سازههای ذهنی هستند، آنها فقط برای اندیشه ساختهشدهاند، من چیز دیگری هستم»
بخشی از کتاب <مربیگری به سبک بازی درونی> اثر تیموتی گالوی که پس از اتمام کتاب وسعت یا عمق؟ به سراغش رفتم.
این جملات، حین مرور فصلهای گذشته در دفترم به چشمم خورد و آنها را مطابق با صحبتهای یکی از کوچیهایم دیدم که به تازگی صحبتهایش را درخصوص خودش شنیدم.
براستی هرکدام از ما چه چیزی هستیم؟ اگر این تصورات سازههای ذهنی هستند، پس ما به خودیِ خودمان چه هستیم؟
بارها میان تحقیرها و تصورات اشتباه دیگران ایستادیم و خود را چیز دیگری تصور کردیم، اما در خلوت همانهایی که به ناحق نصیبمان شد را، شایسته خود دانستیم.
حتی گاهی این تحقیر نیست که به سراغ دلمان میآید، تصورات ریز و درشتی که به مرور درونمان نهادینه شده، تبدیل به سازههای ماندگار درون وجودمان میشود.
به تصور من، درون ما شهری وجوددارد که متشکل از ساختمانهای مختلف است.
شهر با وجود این ساختمانها شکلی به خود میگیرد، اما خود شهر نیز در پس تاریخ، افراد و روزگاری که گذرانده، شخصیتی مستقل را غیر از ساختمانهایی که در آن است، داراست.
شهرداری شهر من مجوز احداث ساختمانها را میدهد و اگر حین اجرای یکی از بناها، توسط ناظر پروژه دریابد که بنا غیراصولی، غیرمهندسی و ناپایدار در برابر بلاهای طبیعی است، با دستور توقف عملیات، میتواند از رخداد فاجعهای در آینده پیشگری کند، اما اگر بیتوجه به آن باشد، در آینده باید شاهد فروریختن بنا و کشتهشدن افراد داخل آن باشد.
💐بناهای نیاز به ترمیم، نوسازی و یا تخریبیِ شهر من، چه آنها که از گذشته بجای مانده و چه آنها که بهتازگی ساختهشدهاند، تنها جز کوچکی از هویت شهر من هستند و شهر درون من چیز دیگری است.