جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گم شدن درون چالش

گم پیدا چالش

-تو از راست برو. ما چپ میریم.
-اممممم. باشه.
-مامان، ما فکر کنم داریم می‌رسیم.
-من انگار فقط دور خودم می‌چرخم. سرگیجه گرفتم. راه برگشت هم یه جوریه!
-ما یه جا میانبر زدیم.
-باشه من دارم برمی‌گردم.
-مهدیار اول رسید. ما رسیدیم. دارم برمی‌گردم پیدات کنم، مامان.
-آفرین به مهدیار.
-آهان دیدمت برگرد. از این طرف برگرد.
-ما باهم بودیم. اما اون چند قدم جلوتر بود.
-بزن قدش، بزن قدش

این مکالمه‌های من و امیررضا درون هزارتوی مزرعه قوها در لاهیجان است. وقتی پس از طی مسافت و صرف زمان درون هزارتو، گم شدیم، وسط شمشادها بهم برخورد کردیم، همدیگر را در راهروها غافلگیر کردیم دوباره به ابتدای مسیر شروع کردیم و راه جدید را برای رسیدن انتخاب کردیم.
آنها زودتر از من رسیدند و بی‌نهایت از این چالش و برنده شدن خودشان خوشحال بودند.

چالش جذابتر برایم، همراهی و همفکری‌شان حین گیر افتادن و خوردن به بن‌بست‌ها بود. برمی‌گشتند و حتی بعضی بن‌بست‌ها را چند بار سر می‌زدند. اما دوباره راه دیگری انتخاب می‌کردند.

ما بالاخره از میان 7 راه که 6 راه بسته و 1 راه باز داشت، راه درست را پیدا کردیم و خارج شدیم.

 

ویرانی، گروگانگیر سنگ غصبی-خاطره‌ای از بازی جینگا در سال 1395 

سرشماری مگس‌های مُرده– خاطره‌ای از خانه‌ای سوخته و دلی که نسوخت

آبستنی نهان بود و زادن آشکار – خاطره‌ای پوشکی رها شده در طبیعت

مهیار، خاطره‌ای که نه زباله‌ است و نه بازیافتی– خاطره‌ای از کودکی و از مهدکودکم

وقتی ماهی‌ها آرزو می‌کنند– خاطره‌‌ای از پدر و پسری که ماهی‌ها راه خانه را با آرزویشان به سمت راه آسمان تغییر دادند

پست های مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید