شاید به نظر برسد برای کسی که در رشت زندگی میکند، صدای باران و بارانی بودن اغلب روزهای سال، عادی است.
اما برای منی که رشت، تمام دنیای نرفتهام است، باران هیچگاه عادی نمیشود.
کودک که بودیم، روزهای بارانی که ابرهای سیاه، رنگ آسمان را از نیلی به خاکستری تبدیل کرده بودند، سخت میشد برای مدرسه رفتن، از رختخواب خداحافظی کنیم. این روزها به پیشنهاد برادر، که لذت خوابیدن بیشتر است، دوباره میخوابیدیم.
باران و صدایش، بدون کسب مجوز از ما، روی سقف خانهمان، کنسرت اجرا میکردند و ما ترجیح میدادیم زیر پتو برویم و موسیقی فیالبداهه باران، برایمان لالایی شیرینی باشد.
اما همیشه برایم سوال بود که این لذت، تنها در لحظههایی اتفاق میافتد که بیدار هستیم و برای من و برادرم، که به دکمهای برای خوابیدن مجهز هستیم و چندان زحمتی برای به رویا رفتن نمیکشیم، کاربردی ندارد و لذت در لحظههای سیر در رویا نیز چندان قابل به مزمزه کردن نیست.
امروزی که با روشنایی روز، به میزان مسافت رشت-قزوین، فاصله دارم نیز، باران میبارد.
خواب را که بدرود گفتم، صدای باران برایم دعوتنامه فرستاد، اما دعوتش را نپذیرفتم و بیدار شدم.
این روزها شنیدن موسیقی باران را برای به خواب رفتن، نمی خواهم.
بلکه میخواهم کنسرت باران را در بیداری شنیده و بجای اینکه لالایی باران خوابم را سنگین کند، به بیداریام رنگ رویا بدهد.
ویس منتشرشده در کانال تلگرام https://t.me/taherehkhademi
قسمت دوم خواب را می توانید از اینجا بشنوید و بخوانید
خواب-قسمت 3-سرزنش را هم شاید دوست داشته باشید
گوشنوش خواب قسمت 4-احساس خستگی را هم شاید دوست داشته باشید
خواب-قسمت 5-لذت را شاید دوست داشته باشید
خواب قسمت 7– مدیریت زمان یا انرژی را شایددوست داشته باشید
2 دیدگاه دربارهٔ «کنسرت بیمجوز باران»
یاد صدای زیبای ضرب گرفتن باران روی شیشه افتادم. صدای بارون هیچ وقت عادی نمیشه همیشه زیبا و گوشنوازه.
آره صدای زیبائی هست