رمان «سرخ و سیاه» را به توصیه استادم دی ماه سال ۱۴۰۱ خریدم. همان زمان تلاش کردم چند صفحه از آن را بخوانم، اما به طرز عجیبی حتی یک جمله را هم متوجه نشدم.
کتاب را بستم و به دوستی سه زبانه، امانت دادم. از او خواستم به جهت تجربهاش در خصوص ترجمه و کتابخوانی، نظرش را در خصوص کتاب و ساختار جملهها به من بگوید.
آن زمان، او نیز با من هم نظر بود که ترجمه به قدری ثقیل است که ارتباط با خواننده همچون کسری با صورت صفر، متمایل به نیستی است.
رمان کلاسیک و ۶۰۰ صفحهای «استاندال»، پس از یک سال، همراه با هدیهی رمان هیواد که به امضای نویسنده مزین بود، به دستم رسید.
ناامیدانه تورقی به آن زدم. تعجب هیجان تکراری آن لحظه شد. پس از یک سال وقفه، کسر ارتباطیام از صفر به یک متمایل شده بود. فصلهای ابتداییاش را خواندم و پیش رفتم.
در مدت کوتاهی، ۱۲ فصل از ۴۵ فصل را بخوانم. من تلاش کردم، ناامیدانه نازِ کتابی را بکشم که سال گذشته، دست رد به سینهام به درخواست دوستی طولانیمدت زده بود، اما حالا دستانم را همراه چشمکی یواشکی میفشرد.
کتابها همیشه دوستان خوبی بودند و هستند، اما دوستانی با عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر و ماندگار.
علاقهی آنها کتاب به خوانده شدن همیشگی بوده، اما این علاقه را جار نمیزدند. حتی برای فرار از حصار خاک در کتابخانهها نیز، حاضر به برونگرا شدن نیستند.
حتماً با انسانهایی سرد و بی روح مواجه شدهاید.
کسانی که در جواب لبخند شما، خندهای مصنوعی تقدیم میکنند، در پاسخ ابراز یاس و ناتوانیتان برای انجام کاری، از آب و هوا و مشکلات خود حرف میزنند، برای وقت گذرانی با
شما زمانی اختصاص نمیدهند و یا وقتی سرمست از شادی هستید، شما را در آغوش نمیگیرند.
گاهی که حضور کنارشان، لذت را پس میزند، منتظر دلیل قانع کنندهای برای خروج از آن ثانیهها هستید.
شاید تصور کنید آنها ذاتا بدین گونه هستند و امکان تغییر ندارند، اما آنها تنها مهارتهای لازم و دلیل کافی برای اجرای هیجاناتشان را ندارند.
اگر با آنها روزانه ارتباط برقرار کنید، مدام احساسات، هیجانات و روزمرگیهایتان را برایشان تعریف کنید، از برخوردهای سرد ابتدایی مایوس نشوید و بدون اصرارهای آزاردهنده از آنها بخواهید نظرشان را بگویند، پس از مدتی میبینید که تغییر کردهاند و از مواجه با هیجانات و ابراز آنها، مضطرب نمیشوند و یاد گرفتهاند چگونه آنرا مدیریت شده، کنار شما بروز دهند.
کتابها نیز همینگونهاند. مهارتهای ارتباطی ضعیف، اجازه نمیدهد از همان لحظه های شروع ارتباط، برونگرا بوده و خوشحالی از شروع رابطه با خوانندهی جدید را نمایش دهند.
آنها با همراهی بیسرزنش و رفاقتی بدون انتظار و معاشرتی مهربانانه، به کسری از ارتباط با مخرج بینهایت میرسند که شمارش لحظههای با هم بودن، از دستمان در میرود.
دواَبرو میان ثانیهها-قسمت 19
خلبانِ واژهها -کتاب قسمت 17
کتابها، وعدهای مطبوع با صورتی آسیبپذیر– قسمت 16
نوشیدن قطره – کتاب قسمت 15
قابلیت خننککننده – کتاب-قسمت 12
مسافران کاغذی من– کتاب قسمت 13
کام و آغوش جایگزین کتاب– قسمت 14