نامه ای به دوستان کتابنخوان
سلام
برای تو مینویسم که از کمبود وقت برای کتاب خوانی همیشه ناراحت بودهای و دلت می خواسته که کاش وقتی داشتی و میتوانستی سری به کتابهایی بزنی که واقعا در آرزوی خواندشان هستی؟
حتی برای تو مینویسم که کتاب خوانی را در فضایی پر از آرامش تصور میکنی و نشستن روی مبل و گشتن در فضای مجازی را که به نظر پر از نکات مفید میآید مهمتر و ارزشمندتر میدانی.
و برای همه آنانی مینویسم که بوی کتاب برایشان تازگی دارد و هنوز این بو، به بوی آشنای همیشگی و هرروزه شان تبدیل نشدهاست.
این نامه در واقع برای همه کسانی است که کتاب را وسیلهای لوکس میدانند و همچون گوشت و پیاز و سیب زمینی در سبد ماهانه خریدشان جایی ندارد.
دیروز که کنار مهدیار(پسر کوچکم) کتاب شعری را ورق می زدیم پس از تمام شدنش کتاب را بجای پتو رویش گذاشتم که اصطلاح گرم شدن با کتاب به ذهنم خطور کرد.
با کتاب گرم می شویم؟ تاکنون با کتاب همانطور که با پتو آرامش میگیریم، انس گرفتهایم؟
وقتی کتاب همچون وعده ای از وعدههای صبحانه و ناهار و شام به بخشی از زندگی روزمرهمان تبدیل نشده و برای همه چیز جز کتاب وقت داریم، مسلم است که حتی دقیقهای را هم برای گذراندن و ورق زدن آن در 24 ساعت هر روزه پیدا نمیکنیم.
اگر گوشت و مرغ را مواد موردنیاز جسم و کتاب را غذای روح بدانیم، برای گرسنگی روحی خود به آن پناه میبریم. تشنگی و گرسنگی روح را می توان با چرخیدن در فضای مجازی پر کرد همانطور که میتوان بجای ناهار به چیپس یا شیرینی روی آورد.
شاید ساعاتی برطرف شود اما رفع نمی شود و اینگونه است که گاهی تعداد دفعاتی که به شبکه های اجتماعی مان سر میزنیم از تعداد دفعاتی که گرسنه میشویم بیشتر است.
گوشنوش 6 اردیبهشت 1402
منتشرشده در کانال تلگرام https://t.me/taherehkhademi
گوشنوش شنیدن،رمز ورود به قلب را به شما پیشنهاد میکنم