وقتی با پروا، پر وا کردم

⛸دو حرکت «فرشته» و «عقرب» علاقه‌مندی‎های من در اسکیت بوده و هستند.

فرشته چند جلسه‌ای طول کشید، اما عقرب را در همان جلسه اول، چند بار درست اجرا کردم.

هر دو حرکت با بالا آوردن پای راست اتفاق می‌افتد.

در فرشته پای راست به عقب برده شده و باید بدون خم شدن بماند. کمر به جلو و دست‌ها نیز به طرفین دراز می‌شوند.

اما در عقرب، دست راست، چرخ‌ها را می‌گیرد تا پای راست مانند دم عقرب خم شود. کمر تا حد مناسبی زاویه گرفته و دست چپ، پیشِ‌رو را نشانه می‌گیرد.

امروز کلمه پروا، برایم معنی دیگری پیدا کرد.

پروا را در لغت‌نامه شخصی خودم، وا کردن پرها حس کردم.

پرندگان برای وا کردن پرهایشان و پرواز، هیچ پروایی به خود راه نمی‌دهند.

❓ما برای وا کردن پرهایمان چرا می‌ترسیم؟

به گمانم، وقتی در اسکیت توانستم حرکت فرشته و عقرب را انجام دهم که با افتادن‌های پیاپی، ترسم را نیز زمین گذاشتم و بال گشودم.

من، دست‌بال‌هایم را در فرشته به راست و چپ و در عقرب به جلو و عقب باز کردم.

شاید من خود را بیشتر از آنکه انسان بدانم، پرنده‌ای می‌بینم که مدام جنس بال‌هایش را تغییر می‌دهد.
بالهایی از جنس دست و پا
چرخ‌های اسکیت
یا دوچرخه‌ای رخش‌مانند

🪽پروا امروز برای من بجای بوی ترس، بوی پرواز می‌داد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا