همه پشت کوهی هستیم

سال‌ها پیش در مسیر جاده قدیم رشت-تهران و در قلب کوه، مکانی را برای نشستن و صرف ناهار همراه خانواده یافتیم. مکانی که انتخاب کردیم کنار آبشار و دالان کوچکی قرار داشت که ما را از جاده دور می‌انداخت و می‌توانستیم در آن فضای سرسبز و زیبا، اوقاتی را بگذرانیم.

🗻حین گشت و گذار آن دالانی، زیر آبشار کوچکی که صدایش آرام‌کننده بود، مقدار زیادی ظروف یکبار مصرف ریخته شده است. دلم ته گرفت و بوی سوختگی‌اش هم‌اکنون نیز به مشامم می‌رسد.

ما حتی توان دسترسی و جمع آوری آن زباله‌ها را به جهت آن آبشار کوچک نداشتیم.

گاهی فکر می‌کنم چگونه شخصی می‌تواند به خود اجازه دهد در محیطی سرسبز قدم نهد و وقتی در حال ترک است، از خود زباله به یادگار بگذارد؟

جمله‌ای از شخصی ناشناس را در کلاسی شنیدم و به نظرم هم اکنون بسیار درست و به جاست.

کوه پشتش به ماست و روی کوه به سمت ابر و خورشید است.

زیرا کوه اگر صورتش به سمت ما بود و می‌دید که در حال قطع درختان، ساختن بناهای بی‌قواره، ریختن زباله و قطع سرچشمه‌های اصلی آبشارهایش هستیم، نمی‌توانست تحمل کند و از هم می‌پاشید.

🗻در واقع همه‌ی ما پشت کوهی هستیم و آنها که در سمت صورت کوه قرار دارند، بسیار بیشتر از ما، او را دوست دارند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا