کارتون پت و مت یکی از آن کارتونهایی بود که همیشه مشتاق دیدنش بودیم. زیرا از ابتدا تا انتهایش، خنده، دست از لبهایمان برنمیداشت.
روزهای کودکی، تماشای پت و مت، چندان مفهوم خاصی برایم نداشت. هدف خندیدن و گذران وقت بود. اما اکنون که به این کارتون فکر میکنم، مفهوم عمیقتری برایم نمایان میشود.
پت و مت نماد آدمهایی هستند که همه وسیلههایشان را برای رسیدن به هدفی نه چندان مهم قربانی میکنند. راه رسیدن به هدف را به قدری وارونه طی میکنند که نه تنها به هدف نمیرسند، بلکه راه بازگشت به نقطه شروع نیز برایشان غیرممکن میشود.
در اکثر قسمتها، جای شخص سومی را خالی میدیدم. دوست داشتم ناگهان این شخص ظاهر شده و مشکل پت و مت را حل کند.
آدمهایی میدانند کجا گره بزنند و کجا گره را باز کنند.
با کدام گروه از افراد بالا بیشتر روبرو شدهاید؟
مدتی است به جهت اشتباهات زنجیروار تعدادی از همکارانم و البته مافوقشان، درگیر پرونده قضایی شدهایم. من فعلا تماشاچی هستم و تلاش میکنم با آرام کردن و به مزاح
گذراندن فضای اداره، سنگینی بارِ نگرانی را از دوششان کم کنم.
همکارانم گرفتار خصومت شخصی شدهاند که میخواهد پشتِ مافوق دیگری را به خاک بمالد. اما راهی که برگزیده، بیشتر شبیه به راههای منتخب پت و مت است.
او پله پله در حال سوزاندن همکاران من، برای رسیدن به مقصود است.
رسیدن به هدف برای اعمال پت و متگونه، همیشه وسیله را توجیه میکند. زیرا پت و مت کوچهی گفتگو و بزرگراه مشورت را، بدون طی کردن، بن بست میدانند.
انگار جای خالی شخص سوم در کارتون، اینجا نیز حس میشود.
شخص سومی که میداند باید دل را گره بزند و گرهِ کینه را پاره کند.
آیا میتوان باور، به وجود باغی همیشه بهار در انتهای کوچهی گفتگو را زنده نگه داشت؟
زمانی شایع شد به درخواست فرزند دیوید بکهام، قسمت خورده شدن میگ میگ توسط گرگ ساخته بشود. هرچند که این موضوع شایعهای بیش نبود، اما دلم میخواهد کسی پیدا شود و به کمپانی سازندهی پت و مت، هزینه ساخت قسمتی را بدهد که در آن پت و مت، انسانهای عاقلی شدهاند و دیگر برای هدفشان همهی ابزارها و حتی زندگیشان را نابود نمیکنند.
شاید آنها که فکر میکنند، حتی هدفشان مقدس است، از سوزاندن و نابود کردن وسیلهها و آدمهای سرراه؛ دست بکشند.
هدف: دارت مقابل مقصد: دیوار بیگناه-قسمت 8
سکسک در ایستگاههای هدف-قسمت 7