جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مهربانی ناپاک

ناپاکی

●مهربانی ناپاک●

آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ، نوشته کانگ چول هوان و پیر ریگولُت را سالها پیش خواندم.
سال‌هایی که به ادبیات حماسی، جنگی و سرگذشت‌های واقعی علاقه فراوان داشتم. ادبیات جنگی روسیه را با سوتلانا آلکسیوویچ و اتفاقات کره‌شمالی را به فراریان از این کشور دنبال می‌کردم.

کتاب در مورد 10 سال زندگی نویسنده در یکی از بازداشتگاه‎های کره‌شمالی است.

نویسنده از 9 سالگی و به جرم خطای بزرگ پدربزرگش همراه چند تن از اعضای خانواده به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد و پس از 10 سال زندان، آزاد شد. اما وقتی به جهت گوش دادن به رادیوهای غیرمجاز در معرض دستگیری دوباره قرار گرفت، از کره‌شمالی فرار کرد و توانست صدای سرگذشتِ 10ساله‌ی خود، در اردوگاه‌های کار اجباری را به گوش جهان برساند.

از چندین منظر، کتاب را خواندنی است.

1.کانگ شکنجه‌های بدنی مرسوم در اردوگاه را تشریح می‌کند که حتی خواندنش، تصور دشواری به ذهن وارد می‌کند.

2.او مشکلات را با تشبیه و استعاره‌های ملموس بیان می‌کند تا خواننده در احساسات انزجار و حس نفرت باقی نماند و بتواند مابقی کتاب را بخواند.

3.نویسنده به‌نوعی بازمانده از سرنوشتی محتوم به مرگ است که هیجان عدم پیش‌بینی، هر لحظه همراهی می‌کند.

چندین بخش از کتاب، با گذشت مدتی طولانی از خواندنش هیچگاه از ذهنم با تمام جزئیاتش خارج نشد.

یکی از این بخش‌ها، مواجه شدن ناگهانی کانگ با یک موش است.🐭

«ما برای مدتی نسبتا طولانی بهم خیره شدیم و پس از آن موش به گوشه‌ای فرار کرد.»

کانگ که قبل از زندانی شدن، احساس بدی به این موجودات داشت، در مدت اسارت، تمام احساسات انزجارش را کنار نهاد و موش‌ها را بعنوان حیواناتی کوچک و مهربان دوست داشت.

اثرات گرسنگی دائمی، عدم وجود گوشت و حتی عصاره آن در تغذیه‌ی زندانیان و کار طاقت‌فرسایی که آنها باید در هر شرایط دمایی اعم از زیر 20 درجه، انجام می‌دادند، تغذیه با گوشت موش را برایشان به امری حیاتی و مهم برای زنده ماندن تبدیل کرده بود.

گاهی که این رودرویی کانگ و موش محترم را به یاد می‌آورم، نمی‌توانم از میزان انزجار و سختی تصور آن برای خودم رها شوم.

خواندن صفحاتی که کتاب که کانگ از شکارهای متعدد و برنامه‌ریزی با سایر هم‌بندان همسن و بزرگسالش برای شکار این موجود می‌کردند، به قدری برایم ناخوشایند و دشوار بود که بارها اتفاقی و به دلایل مختلف، وقتی با این موجود در واقعیت روبه‌رو می‌شوم، کتاب در ذهنم تداعی می‌شود.

🥺متاسفانه سالهای اخیر به لطف و مرحمت همشهریان عزیز در غذا دادن به گربه‌های بی‌نازنینِ خیابانی، این شکارچیان واقعی موش‌ها، چندان زحمتی به خود برای شکار این طعمه‌ی همیشه فراری نمی‌دهند و به غذای آماده‌ای که گاه شهروندان عزیز آنرا می‌خرند، برای رفع گرسنگی بسنده می‌کنند.

آنچه از این مهربانیِ همشهریان، نصیب شهرمان می‌شود، افزایش جمعیت موش‌های نامحترم است که همشهریانِ چندان مناسبی برای آدمیزاد نیستند.

🥀این بار مهربانی وسیله‌ای شده برای گسترش آلودگی، و تن‌پروری حیواناتی که شکارچیان ماهرِ بیماری و ناپاکی هستند.

 

درواقع کانگ و هم‌بندانش، اجباری به نام زنده ماندن در پرورش و نگهداری از این حیوانات موذی و آلوده داشتند.

🤷‍♀️ما به چه هدفی با ازدیاد ناخواسته‌ی آنها می‌رسیم؟

 

پ.ن: بی‌نازنین، اصطلاح قدیمی پدرم در برخورد با موضوعاتی است که نه برایش دوست‌داشتنی بودند و نه چندان نفرت‌انگیز.

پست های مرتبط

3 دیدگاه دربارهٔ «مهربانی ناپاک»

  1. باید ‌کتاب جالب و خوندنی باشه. منم به کتابهایی با این مضمونها علاقه دارم. ممنون از معرفی کتاب.
    درباره تن‌پروری گربه‌ها حق با شماست. تو محل ما گربه‌ی خِپلی هست که جلوی مرغ‌‌فروشی می‌شینه و ساعت‌ها منتظر لطف مغازه‌دار می‌مونه.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید