امروز به فصل یادگیری مشاهدهای در نظریههای «بندورا» مبحث «معیارهای اخلاقی» رسیدم. بندورا در این مبحث توضیح داد که مکانیزمی 8 واحدی وجود دارد تا از اصول اخلاقی خود سرپیچی کنیم، بیآنکه خود را خوار بشماریم.
یکی از این واحدها، «مقایسه سودمند» است.
افراد میتوانند اعمال زشت خود را به وسیله مقایسه با اعمال زشت افراد دیگر بیاهمیت جلوه دهد. یکی از مثالهای کتاب قتل عام هزاران نفر از ویتنامی بود که برای جلوگیری از به برده کشیده شدن آنها توسط کمونیستها بود.
وقتی در کتاب تجربههای ماندگار در گزارشنویسی، جستارهایی در خصوص جنگ ویتنام را خواندهام، با خودم فکر میکردم
❓️آنها چگونه لحظههای مواجهه با وجدانشان را هنگام کشتن کودک خردسال ویتنامی سپری کردند؟
این بخش کتاب، سوال آن روزم را پاسخ داد.
🥀آنها خود را توجیه میکردند که مُردن ویتنامیها حتی به طرزی کاملا غیرانسانی، بهتر از بردگی کشیدن آنها توسط کمونیستهاست.