قلعهرودخان، قلعهای شکستناپذیر
حدود 20 سالی از آخرین دیدارمان میگذشت. خودش تغییری نکرده بود، اما مسیرش تحولات، بسیار داشت.
20 سال پیش، تنها چیزی که در مسیرش میدیدیم، پله بود، درخت و کوه. اما اکنون امرار معاش عدهی کثیری از محلیها نیز بر عهدهاش گذاشتهاند.
همچنان زیبا، استوار و مستحکم نشان میداد که چگونه سربازان را در دل خود جا داده و هیچگاه با شکست و فتح، میانهی خوبی نداشته است.🏔
بازار و امکان آسائیدن کنار رود که تنها صدای آب و پرندگان میتوانند همراه لحظهها باشند، از جمله افزونههایی بود که در این 20 سال به آن اضافه شده بود که به رنگارنگی محیط کمک می کرد.
هرچند که رنگارنگی مسیر با زباله های گردشگران، کم چشم را نوازش نمیداد.
همیشه دوستداشتنیترین بخش سفر، رسیدن است. رسیدنی از پس خستگی، تشنگی، لذت و تعجب از اینهمه شکوه و عظمت.
با خدا قوت برگشتیها حدود 9 صبح رسیدیم. گشتیم. به همان اندازه که طول کشیده بود برسیم، میان دالانها، برج و باروها و مناظر طبیعی، قدم جای قدم سربازان دوره ساسانی و سلجوقی نهادیم.
💐همنشین ترس شدیم تا از پله ها بالا رویم، از ارتفاع به زیر نظر افکنیم و دستدردست یکدیگر ذرهذره دیوارهای سنگیاش را لمس کنیم.
قلعه را که بدرود گفتیم، خستگی تاب و توان برگشتن نگذاشته بود، اما چارهای جز برگشت، برای مسافر نیست.
اما مسیر برگشت، پر بود از خودروهایی که برای رسیدن به آن صف بسته بودند.
آنها دیگر فتح قلعه را مهم نمیدانستند، بلکه صدای آبشار و همنشینی میان کوه و سرسبزی برایشان اهمیت داشت که آنرا تنها با صبوری بدست میآوردند.
پ.ن: گزارشی بود از سفر دیروز به قلعهرودخان، قلعه تاریخی بر فراز ارتفاعات جنگلی شهرستان فومن