عصب‌های عصبانی-قسمت سوم-مسافران

مسافران

عصبانیت عصب‌ها و مسافران دوست‌داشتنی‌ام

مدتی با عصبانیت عصب‌های دستم کنار آمدم و نوشتن را به چند خطی محدودکردم، تنیس را بوسیدم و هرروز با نگاهی حسرت‌وار به ساک وسایلم، امیدوارانه خواهان صبرشان هستم، مچ‌بند آتل‌دار و کاموایی را باهم می‌اندازم.

خلاصه همه کار کرده‌ام که بگویم به هرچه می‌پرستید به فکرتان هستم.

اما روزهایی است حس می‌کنم، دیگر توان اینهمه سکوت از نوشتن برایم مقدور نیست و واژه‌ها همچون مسافرانِ ساعتها معطل شده، منتظر خروج از مبدا خود هستند و توان معطلی بیش از این را ندارند.

🌻برخواستم، برخواستنی از جنس نشستن

نشستن پشت لپ‌تاپ و شنیدن صدای دلنشین تایپ ۱۰ انگشتی.

اما دیگر تنها نبودم. قرص‌‌های مسکن و کیسه آبگرم حوله‌ای یاسی رنگم، همنشینان ساعات نوشتن‌اند.

کیسه آب گرم پناه آرام‌کردن عصبهاست، وقتی مسلسل به دست گرفته‌اند تا دستم را هدف رگبار خود کنند.

درد از پشت انگشت‌ها به مچ و بعد به tennis elbow می‌رسد.

جای کیسه آب عوض می‌کنم، بيچاره او هم سرگیجه گرفته و نمی‌داند بر کدام قسمت دستم باید تمرکز کند.

اما من می‌دانم چگونه متمرکز باشم.

💐حال که درد به سراغم آمده تا حافظ جسمم باشد، باید مسافرانم را به آرامش دعوت کنم تا به نوبت به سمت مقصد جمله‌ها، یادروزها و داستان‌هایم حرکت کنند.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید