عادت چه بلایی سرمان میآورد؟
ویلیام جیمز فیلسوف و روانشناس برجسته آمریکایی در تمام سالهای زندگیاش در جملاتی قصارِ بسیاری، داشتن «عادتِ نظم» را عنصر مهمی در خلاقیت و انجام کارهای جالب موثر میدانست.
اما خود در مقاطع مختلف زندگی به گواه زندگینامهنویساش، رابرت د. ریچارسون از هر عادتی مبرا بود و یگانه عادتش، «عادتِ بیعادتی» بود.
آنچه که سالهای اخیر در بسیاری از کتابها به انحای مختلف رمز موفقیت بیان شده، داشتن عادات منظم و بالابردن بهرهوری روزانه با انجام این عادت است.
آنچه که بیشتر از گذشته نادیده گرفته شده است، واقعیتِ نسخهی یکسان برای کلیه انسانها با انواع خلقیات، روحیات، نحوه زندگی و تجربیات است که نمیتواند چندان جذاب و قابل اجرا باشد.
انجامدادن عادتهای روزانه بعد از مدتی به بیتوجهی و عدم تمرکز در حین اجرا منتج شده و عدم انجام، سرخوردگی و خودسرزنشیِ عدم پایبندی به اصول ارزشی برایمان تعریف میشود.
عادتی در مسیر اجرا میتواند به بهترین شکل ممکن اثربخش و تاثیرگذار باشد که پویایی و تغییر شکل آن نیز توسط فرد موردقبول و دوستداشتنی باشد.
صرف انجام یک عادت روزانه اعم از نوشتن، خواندن، ورزشکردن و… نمیتواند منجر به نتایج درازمدت اثربخشی، خلاقیت و اشتیاق شود.
💐عادت خواندن صفحاتی از دو کتاب «عادات و آداب روزانه بزرگان» و «کواکتیو کوچینگ» هرروز برایم جذاب است، چون هرروز میزان خواندن را تغییر میدهم، گاهی مدت زمان بیشتری اختصاص میدهم و حتی از درونشان، موضوع برای نوشتن یادداشت خارج میکنم که باعث میشود این عادت، برایم به یک فعالیت هیجانانگیز تبدیل شده و لذت همسایه همیشگی خواندنشان باشد.
❓چه عادتی خوبی را تصمیم گرفتید انجام دهید و پس از مدتی برایتان تکراری و بیتاثیر شدهاست؟
برای تغییر روش انجام، زمان انجام و تغییر در ماهیتِ عادت برای اثربخشیِ بیشتر، چه کاری میتوانید انجامدهید؟