طنز و شوخی در مقابل بهت و پوچی زندگی
دیروز همّت کردم و از فرصت خواب مهدیار استفاده و کتاب «اهمیت بامزه بودن» اثر «آل جینی» را تمام کردم.
کتابی کوتاه بود و بسیاری از لطیفههایش به جهت آشنا نبودن با فضای فکری و فرهنگی نویسنده، چندان برایم خندهدار نبود.
اما اصطلاح فیلشوخ یکی از اصطلاحاتی بود که در آن به دلم نشست.
دو فیلسوف به نامهای کاسکارت و کلین، شیوه پرداختن به مسائل اَزلی و ابدی انسان را به این نام مزین کردند و در واقع فیلشوخ یعنی حکمت و فرزانگی از راه لطیفهگویی.
آنها کتابی هم در این خصوص به نام «افلاطون و پلاتیپوس» منتشر کرده که با رویکردی ماهرانه و جدید، به تدریس فلسفه از طریق لطیفهگویی میپردازد.
شاید عجیب بنظر برسد، اما آنها بسیاری از مفاهیم عمیق منطق، متافیزیک، اخلاق، فلسفه دین و سرشت انسان را در غالبی نوین از طنز و شوخی در این کتاب بیان میکنند.
🌻نویسنده که خود استاد فلسفه است و از پرداختن به خزانه عظیم شوخطبعی فیلسوفان در این کتاب صحبت میکند، اضافه میکند که ما بیش از اندازه خود را جدی گرفتهایم و اگر قرار باشد ما مفسّر و پیامرسان موثری برای رساندن نظرات و اندیشههای مهم به دانشجویان باشیم، لازم است با طنز و شوخی به سمت پوچی، بُهت و سرگشتگی زندگی، حملهای ناجوانمردانه کنیم.
او در این کتاب حدود طنز و شوخی را نیز مشخص میکند و شوخیهایی که با مجوز «این یک لطیفه است» بیان میشود، اما تند و زننده و به قصد عمدی تمسخر دیگران است را تقبیح کرده و خارج از رده میداند.
💐در اهیمت بامزه بودن، شاید لازم نبود کتابی هم منتشر شود، اما شاید لازم است در اهمیت جدی نگرفتن زندگی، نگاه جدیدی از خود منتشر کرده تا از عدم دریافت حقیقت آن نمیریم.
من نیز داستانکی با نام بیل و سقراط نوشتهام که خواندنش خالی از خنده نیست