جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شکارچی دزد یا اعتماد به مشتری؟

اعتماد

برای خرید تعدادی هدیه و لوازم‌ تحریر به یکی از فروشگاه‌های نزدیک خانه مراجعه کردم.

از ابتدای ورود، نگاه‌های عجیب فروشندگان، برایم آزاردهنده بود. شاید تصور می‌کردند چون چادر به سر دارم، می‌توانم وسیله کوچکی را زیر آن پنهان کنم و از فروشگاه بیرون ببرم.

البته این تصوری است که برای اکثر فروشندگان به وجود می‌آید. اما تعقیب شدن توسط نگاه دزدیابانه‌ی آنها، لذت چرخیدن میان لوازم‌التحریر را از من گرفت.

حال آنکه، چرخیدن میان رنگ‌ها و وسیله‌ها، یکی از لذت‌های بسیار خوشمزه‌ی من است.

هرچه تلاش ‌کردم از زیر چتر نگاه‌ها خارج شوم، امکان‌پذیر نبود. سعی می‌کردم با سوال‌ها حواسم را پرت کنم، اما جواب سوال‌ها هم چندان جذاب نبود.

فروشندگان حتی تلاشی برای یافتن موجودی کالایی که می‌خواستم، نمی‌کردند.

-فکر نمی‌کنم داشته باشیم.

به نظرتان این جواب، این معنی را نمی‌دهد:

-اگر هم داشته باشیم، علاقه‌ای ندارم که خود را به زحمت بیندازم و از موجودی یا عدم موجودی اطلاع دقیق پیدا کنم. چون به نظرم، مشتری مهمی نیستی.

این میزان بی‌اهمیتی، با صدای عکس گرفتنی که حین گشتن در فروشگاه، شنیدم، برایم به قدری توهین‌آمیز بود که دلم می‌خواست هرچه سریعتر فروشگاه را ترک کنم.

🥀بداخلاقیِ خاصی میان فروشندگان جریان داشت. به گونه‌ای که حس می‌کردی اجبار ناگواری، آنها را در آن مکان قرار داده است.

اما دیروز برای خرید لوازمی که فروشگاه اول نداشت به فروشگاه دیگری سر زدم.

آن فروشگاه هم چیزی که می‌خواستم نداشت و اعلام کرد که به جهت گران شدن، احتمالاً دیگر این وسیله را نمی‌آورند.

اما آنجا من بدون تعقیب شدن توسط نگاه، چرخیدم و لذت بردم. هرچه می‌خواستم، برمی‌داشتم، نگاه می‌کردم، مقایسه می‌کردم و سر جایش می‌گذاشتم.

🌹حس اعتمادی در فروشگاه جریان داشت که باعث می‌شد دلت بخواهد ساعت‌ها در فروشگاه گشت بزنی، نگاه کنی، مقایسه کنی و بسنجی.

حسی که در فروشگاه اول به هیچ عنوان آن را تجربه نکرده بودم.

به قطعیت می‌توانم بگویم، اگر مجبور نباشم به فروشگاه اول هیچگاه سر نمی‌زنم. حتی با وجود اینکه فروشگاه اول به منزل ما نزدیکتر هم هست.

💐ترجیح می‌دهم راه دورتر را برای کسب لذتِ بیشتر طی کنم.

 

اما در ادامه لازمه اضافه کنم که مدتی بعد از این ماجرا به فروشگاه اول مراجعه کردم و نه دیگر آن فروشنده ناراحت را مشاهده کردم و نه برخوردی سرد و دزدانگارانه!!

 

پ.ن: جهت اطلاع همراهان ساکن رشت و حومه: فروشگاهِ بداخلاقِ اول کاکتوس و فروشگاه دوست‌داشتنی دوم مهران بود.

 

2 دیدگاه دربارهٔ «شکارچی دزد یا اعتماد به مشتری؟»

  1. برای من بسیار عجیبه این حرف شما، شنیدن صدای گرفتن عکس؟ اونجا حدود ۲۰ تا دوربین داره، چرا باید عکس بگیرن؟ فروشنده هاش به شدت با حوصله و مهربان هستن هیچوقت ندیدم بد رفتاری کنن با کسی و جالب اینجاست که در اکثر مواقع باهم هستن و میخندن برخلاف اون چیزی که شما گفتین که انگار به اجبار نگهشون داشتن، احساس میکنم انقدر یکطرفه و ناشی متن رو نوشتین که قشنگ معلومه یا غرض شخصی دارین یا از رقیباشون چیزی برای تبلیغ نادرست و تخریبشون دریافت کردین، اگر غیر از اینه منتظر پاسخ منطقی شما هستم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید