با شناخت خود، عاشق خودتان میشوید؟
داستان بابالنگدراز یکی از انیمیشنهای محبوب و دوستداشتنی سالهای کودکیام بوده و هست.
هیچگاه آن سالها فرصت خواندن کتابش را نداشتم تا به لطف طاقچه، توانستم نسخه صوتی کتاب را بشنوم.📖
«جودی» شخصیت اصلی گاهی در قالب تعریف خاطره، جملاتی را بیان میکند که نمیتوانم به راحتی از آنها عبور کرده و به قلبم مراجعه نکنم!
یکی از آنها این است:
تازه دارم با خودم بیشتر آشنا میشم، از خودم کمکم داره خوشم میاد.
جین آستین، به سادهترین شکل ممکن، مراحل خودشناسی را در جودی پس از ورود به دانشگاه عنوان میکند.🎓
او که تا قبل از ورود به دانشگاه، هیچ موضوعی درباره خودش برایش مهم نبود و مسئولیت دیگران، مهمترین بخش زندگیاش محسوب می شد، با ورود به دانشگاه، پا به مرحله ای از زندگی میگذارد که باید تنها در مورد خودش فکر کند.
🌷به گمانم همه ما این مرحله را پشت سر گذاشتهایم.
مرحلهای که تلاش کردیم تصور مناسبی از خود شکل داده، ضرورتها، نیازها و خواستهها را طبقهبندی نموده، دستاوردها و علایق خود را لیست کرده تا تصور مناسبی از آینده موردانتظار خود داشته باشیم.
ممکن است پس از گذشت سالها هنوز در این مرحله توقف کرده و نتوانسته باشیم به این سوالات پاسخ دهیم.
❓چه چیزی در این دنیا بیشتر از هر چیز دیگه خوشحالمان میکند؟
❓چه چیزی میتواند به صورت آنی حالمان را دگرگون کند؟
❓بعنوان انسانی بالغ، چه دستاوردی غیر از عملکردهای روزانه و عادی، برای مغز خود برنامهریزی کردهایم؟
❓در انتهای زندگی، منتظر چه تصوری از خود در ذهن دیگران هستیم؟
❓آیا علاقه داریم با شخصی مانند خود ملاقات و همنشین دائمیاش باشم؟
❓در حال رسیدن به آیندهی مورد علاقه کودکی هستیم؟
💐پس از پاسخ به این سوالات، از انسانی که به شناختش نزدیک شدید، خوشتان آمده است؟
پ.ن: راستی صبح پاییزیتان بخیر 🍂