شخصیت اصلی داستانِ «کی نصف کلوچه منو گاز زده؟»، که دیروز با آن یاد دخترکِ سرشمارِ مگس افتادم، یادآوری دیگری نیز برایم داشت.
شخصیتِ علاقهمند به کلوچه، قرص کامل ماه را به آن شبیه میدید و وقتی با ماه در تربیع اول روبرو میشود که پشت پنجرهی اتاق، خجالت زده و نیم رخ، ایستاده، از مادر میپرسد:
کی نصف ماهو گاز زده؟
🌓ماهِ گاز زده، برایش شبیه کلوچهی نصفهای بود که کسی دزدانه، آنرا گاز زده و بقیه را برای صاحبش باقی گذاشته است.
🌜اما ماه گاز زده برای من، دلبریِ بیشتری از قرص کامل دارد.
مخصوصا وقتی پشت چشمیِ تلسکوپ نوجوانیام قرار میگیرم و یاد رصدهای گروهی انجمن نجوم ثاقب رشت میافتم.
در واقع سمت تاریک و روشن ماهِ گاز زده، نه تنها چیزی از قرص کامل کم ندارد، بلکه همان سمت خورده شده، هراسی در دل خود نهان دارد که پشت چشمیِ تلسکوپ، دلم میخواست میانش پا بِنَهَم.
⭐️نشستن کنار سفرهی ستارگانِ کویر، ترس از جانوران را که همیشه گرسنهی بلعیدنت هستند، میگیرد و حظ را میان این همنشینی سهمَت میکند.