در نامه اعمال چه میگذرد؟
-جایی رو نمیبینم
-همراه منی، میتونی چشماتو ببندی
-کی میرسیم؟
-صبور باش، هیچوقت اینقدر کم صبر نبودی؟
-جایی رو نمیبینم، همیشه از چشم بستن بدم می اومد
-داریم میرسیم
-کجا رو میبینی؟
-تازه متوجه شدن که اتفاقی برام افتاده
-دلت میخواست زودتر پیدات میکردن
-نه، اینجا راحتم، اما دلم واسه تنم سوخت
-دلت بیشتر از تنت باید واسه الان خودت باید بسوزه
-میدونم
-اونجا رو ببین! دفتر اعمالت دارن بسته میشن. هرکاری که کردی و نکردی تمام شده، فقط یه دفتر باز میمونه
-چه دفتری؟
-دفتر واریز خوبی و بدیها بعد از مرگ
-حس میکنم از تنم رها شدم، سبک شدم، راحت شدم.وقتی توهم کنارمی حس خوبی دارم
-امشب رو پیش منی، فرداشب تنهایی.
-تنهام میذاری؟
-مجبورم!
-یعنی بعد از فرداشب میای پیشم؟
-اینجا هیشکی نمیدونه لحظهی بعدی کجاست! وقتی دستور صادر میشه میفهمیم
-از الان دلم برات تنگ شده!
-امروز آزادی جاهایی که میخوای سربزنی! میتونی همراه تنت باشی و کنار خانواده غصه بخوری، میتونی بری بگردی و به چیزهایی سر بزنی که تو دنیا توانش رو نداشتی
-بریم بگردیم، شاید یه جاهایی به تنم سر بزنم.
-کجا ها رو میخوای ببینی
-میخوام دفتر اعمال خودم رو بهتر ببینم میشه؟
-چرا؟ تو الان میتونی خیلی جاها بری
-میدونم ولی الان میخوام از کار خودم خبردار بشم. میخوام بدونم چه جور آدمی بودم، فرداشب همینجوری که امشب از تنم رهاشدم بازم سبکبال هستم؟
-خوب باشه، اینجا حساب کتاب نمیشه کرد، فقط میتونی بفهمی کدوم کفه قویتر هست؟ کارهای خوب یا کارهای بد
-باشه قبول همین هم کافیه
-اگه بفمهی کارهای بد سنگینتره، چیکار می کنی؟
-مگه کاری هم از دستم برمیاد؟ همه چیز تمام شده
-شاید، اما نظر خودت چیه؟
-بنظرم وسط هستم، کارهای خوب داشتم، حق الناس هم داشتم، این بیشتر عذابم میده
-اونجا رو ببین، نامه اعمالات دارن بسته میشن، هر فرشتهای مخصوص یه سری اعمال بوده، دفترها رو نگاه کن، وسطها یه رنگ طلایی خوشرنگ هست، میبینی؟
-آره، چه رنگ زیبایی
-اونا جاهایی هست که یاد خدا تو کارهات جاری بوده، حتی وسط یه کار بد، یاد خدا که افتادی متوقف شده و کار بدت نصفه مونده و دیگه ثبت نشده.
-دفترها دارن بسته میشن، انگار کارم تمومه، یعنی کدوم یکی سنگینتره؟
یادروز20مرداد1402-سفر به درون قسمت 1-مرگ را اول بخوانید