امروز به دلایلی دیر از خواب بیدار شدم. چندین کار داشتم که باید به موقع انجامشان میدادم.
آخر هفته بسیار شلوغ و پرکاری دارم. دو مقاله در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه را باید اجرا کنم و به شدت مشغول تدوین و بررسی مجدد مطالبم هستم.
گاهی برایم عجیب است که چندان مانند گذشته اضطراب ندارم و آرامتر از قبل به کارهایم میپردازم.
شاید یاد گرفتم که میان فعالیتهای گسترده، استرس نه تنها راهی را برایم آسفالت نمیکند، بلکه آنرا پر از دستانداز و سرعت گیر نشان میدهد.
تجربههای متعدد اجرا در تقلیل اضطرابم تاثیری نداشت، همه آنچه که تصور میکنم باعث میشود حین اجرا از تپق زدن و کلمه کم آوردن نهراسم به کمک نوشتن اتفاق افتاده است.
شاید احساس کنید در حال غلو کردن هستم اما اینطور نیست.
دنیای پر از تناقض ما قابلیت پذیرش تناقضات جدید را هم دارد.
📝تناقض تقویت اجرا با تمرین نوشتنهای متعدد.
تمرین نوشتنهای متعدد، یافتن کلمههای متفاوت در یک متن و علاقه به نوشتن نثری پاکیزه و قابل انتشار، به من سبدی پروپیمان از واژه و عبارت و ضرب المثل میدهد که ناخودآگاه میان مکثهای متعدد میتوانم درون سبدم را نگاه کنم و واژهای را بردارم.
🤲سبد واژهتان گسترده باد!
نوشتن قسمت چهارم- حفرههایی که ناگهان بحران میشوند ار شاید دوست داشته باشید