تا حالا زخمهای خندهدار را تجربه کردید؟
زخمهایی که شما مسبب حادث شدناش نبودید. زخمهایی که عزیزانی بهتون میزنند و بعد بهش میخندند و شما در واقع با لبخندی تلخی آنها را برای نشاندادن بیتفاوتی یا باجنبه بودنتان همراهی میکنید.
اما جای زخم درد میکند. تلاش میکنید با خنده مرهمی موقت برایش آماده کنید.
زخم دهان باز میکند و هر بار نگریستن به زخم، موسیقی تبسم عزیز را دوباره مینوازد.
خنده شاید بخشی از زخم را بهبود دهد اما رسیدگی نکردن به زخمتان، باعث عفونت شده و درد ناشی ازآن مدام در خلوت اشکتان را درمیآورد.
عزیزی که زخم زده، لحظه زخمزدن لیخند مشاهده کرده و هیچگاه تصور نکرده و نمیکند که لازم است چسب زخم برایتان آماده کند و یا در مسیر درمان کمکتان کند.
او همچون چاقویی عمل میکند که وقتی انگشت را برید، گوشهای مینشیند و دست خونآلود را مینگرد بدون اینکه احساسی از مقصربودن را داشتهباشد.
اینجاست که شخص زخم خورده نمیداند عزیزبودن را باور کند و یا دردی که در حال نوشیدناش است؟
روزهایی که دچار این زخمها می شوم، نشخوارهای ذهنی مدام در مغزم مارشِ نظامیِ منظمی میدهند و دستورهایی صادرمیکنند که در اکثر اوقات هیچکدام کارساز و حتی عملیاتی نیست.
زیرا من برای درمان زخم خود گاه به خودخوری، گاه انفعال، و گاه نادیده انگاشتن پناه بردم.
راه حل شما برای بهبود زخمهایی که موسیقی مینوازند چیست؟
موثرترین راه برای مقابله با سردرگمی خنده از زخم در مقابل اشک چیست؟
گوشنوش 4 اردیبهشت 1402
منتشرشده در کانال تلگرام https://t.me/taherehkhademi
گوشنوش مقایسه دکمه سیاستمدار با دکمه دیپلمات مغز را حتما بشنوید
زبان جدید: لبخند معاشرت و نگاهِ نقد را شاید دوست داشته باشید
2 دیدگاه دربارهٔ «زخمی که خنده مینوازد»
بیتقصیر زخم بخوری و بخندند خیلی دردناکه.
جام زهر رو مینوشیم و لبخندی تلختر از اون رو برای لاپوشانی درد روی صورتمان میکشیم.
زهر به جانمان میزند و بقیه فقط لبخندمون رو میبینند.
من هم نمیدونم اینجور مواقع باید چکار کنم.
شاید هم میدونم اما کاری نمیکنم.
گاهی که زخم بوی شوخی و مزاح میده خیلی سخته تحملش. ون مغز نمیدونه بخنده یا گریه کنه!