موضوع تنبیه و پاداش را در یکی از کلاسهای ترم اول با استادم مطرح کردم و بعد کتاب «اَلفی کُهِن» را برای چند تن از همکلاسیها و البته استادم خریدم. استادم از ایدهی نام اصلی کتاب «تنبیهشده با پاداش» که البته به نام جعلیِ «نه تنبیه، نه پاداش» در بازار وجود دارد، آگاه شد، بسیار استقبال کرد. تا اینکه ماه گذشته ایدهی برگزاری گپ و گفتی جدید با همین موضوع را با والدین مطرح نمود.
من با این استاد گرانقدر در دو ترم گذشته دروس «فلسفه روانشناسی» و «مبانی روانشناسی اسلامی» را پاس کردم. دروسی که در آن کتابهای «فلسفه روانشناسی»، «علم النفس» و «روانشناسی در نهج البلاغه» معرفی شد.
❓بنظرتان کسی که عمری را با مهندسی عمران، نامههای اداری و سازههای بتنی و فلزی سپری کرده، از کلمهای به نام فلسفه چه میداند؟
استاد عزیزم بعد از اتمام امتحانات از نمرهام ناراحت شد:
-درس نمیخونی؟ از برگهات راضی نبودم.
در جواب گفتم:
-درس سختی بود ولی من احساس میکنم خوب نوشتم.
-نه برگهات خالی بود، خیلی چیزها رو ننوشته بودی!
آزمون، نمره، قبولی=پاداش
و
آزمون، نمره، افتادن= تنبیه
من به تازگی فلسفه را با کتابهای «مو لای درز فلسفه» و «افلاطون و پلاتیپوس به کافه میروند» شناختم و هنوز هم فلسفه برایم همان اندازه نامفهوم است که درس مقاومت مصالح برای یک دانشجوی روانشناس.
اکثر مطالب کتابها را تنها حفظ کردم و با سپردن بخش زیادی از آن حفظیجات به برگهی امتحان، همه را از مغزم تخلیه کردم.
باری را که به حافظهام سنگینی میکرد، به کاغذ پیاده شد و حتی برنامهای برای دوبارهخوانی مخصوصا دو کتاب اول ندارم.
اما گاهی بیهوا دلم میخواهد «مو لای درز فلسفه» و «افلاطون و پیلاتیپوس به کافه میروند» را ورقی بزنم و فلسفههای شیرینشان را مروری کنم.
❓در تمام مقاطع آموزشی، نمره وسیلهای برای پاداش و تنبیه دانش آموز و دانشجو قرار گرفته، اما آیا درک مطلب، عشق به آموزش و رشد فردی با نمره قابل اندازهگیری است؟
آموزش نمره محور، کارخانهای است که برگههای امتحانِ خط خطی شده تولید و پس از درج نمره روی آنها، همه را به بایگانی خاطرات غیر قابل رجوع میفرستد.
امروز در میان آزادنویسی و ایدهپردازی در خصوص همایش هفتهی آینده، باز هم ایدهی «مدرسه مهارت» که تلفیقی از کتابهای «مدرسه کیفی» اثر «ویلیام گلسر» و کتاب «اَلفی کُهِن» است، به ذهنم خطور کرد.
رویایی زیبا و دست یافتنی که در آن تمام آنچه که تاکنون در خصوص مدرسه، نمره، یادگیری، رتبه و معیارهای رایج دیگر میبینیم و میشنویم، نامرئی است.
پاک کردن همه اثرات آموزش نمره، پاداش و تنبیه محور، شاید غیر ممکن به نظر برسد.
اما من برای رسیدن به رویای مدرسهای مهارت محور بدون سنجش شاگردان با نمره، پاشنهی کفشم را کشیدهام.
2 دیدگاه دربارهٔ «رویایی به نام مدرسه مهارت»
به امید روزی که مهارت جای نمره را بگیرد .
ارزوی. موفقیتهای روزافزون برایتان دارم طاهره جان
ممنونم ان شالله