فرزند بزرگم را از دو سال پیش برای رفت و آمد به کلاسهای نزدیک منزل ترغیب به پیادهروی و تنهایی رفتن کردم. این تجربهها باعث شد حتی چند بار در مسیر آمدن به خانه گم شود اما بدون داشتن تلفن همراه، اعتماد به نفس خود را از دست نداد و مسیر را پیدا کرد.
این امر باعث شد فرزند کوچکم نیز علاقمند شود و این کار را با اینکه تنها ۵ سال دارد امتحان کند. یک بار تا سر کوچه به تنهایی رفت و خرید کوچکی انجام داد و برگشت.
امواج شوق و شادی حاصل از رفت و برگشت تنهایی به سر کوچه در چشمان پشت عینکش، دیدنی بود.
دیروز در حال گوش دادن به صحبتهای یکی از اساتید روانکاوی؛ موارد اینچنینی به ذهنم خطور کرد.
در گذشته نبود وسایل رفاهی اعم از توستر، فریزر، ماشین ظرفشویی و ماشین لباسشویی باعث شده بود که تمام وظایفی که این وسایل هم اکنون بر عهده دارند، بر عهده اشخاص قرار بگیرد. وقتی برای نگهداری طولانی مدت مواد غذایی وسیلهای وجود نداشت، هر فرزند از خانواده، مسئول تهیه یکی از اقلام برای کل خانواده بود.
اما با ورود این وسایل مسئولیت از افراد به لوازم واگذاری شد.
این امر حتی سبب شد که نیاز به فرزند بیشتر دیگر احساس نشود. اما تاثیر در فرزند کمتر تنها نتیجه این مدرنسازی زندگی نبود.
خودمحوری، خودشیفتگی، اهمیت به خود و وقت و انرژی شخصی نیز به مدرن شدن زندگی چسبید.
گویی که این وسایل در تصمیمگیری برای صرف وقا و انرژی ما نقش اساسی ایفا کردهاند.
❓اما چرا؟
نمیتوانیم تاثیر رفاه حاصله از حضور این وسایل در زندگیمان را نادیده بگیریم.
زمانی که تصمیم گرفتیم به جای مسئولیت دادن به فرزندمان، به وسایل رفاهی مسئولیت بدهیم و تمام مسئولیتهای ساده و مهم را از روی شانه فرزند به جهت تمرکز بر درس برداریم، اشتباه مهلکی مرتکب شدیم.
کودکانی که در سنین کم در معرض مسئولیتهای زندگی قرار گرفته و با چالشهایی مواجه میشوند که مجبورند خود به تنهایی آنها را حل کنند، به بزرگسالانی متکی به خود و با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل میشوند.
زیرا آنها توانستهاند از سنین کم در معرض حل مسئله قرار بگیرند. حل مسائلی که گاه به نظر میرسد برای یک کودک میتواند دشواریهای زیادی داشته باشد.
اما آنها با حل مسئله در کودکی، توانایی حل مسائل بزرگتر را به بزرگسالی خود هدیه میدهند.
گویی رفاه بیشتر، حس مسئولیتپذیری را در زندگی کاهش داد.