1.سخنرانی نیست.
در سخنرانی چه میگذرد؟
اگر وارد سالنی بشوید که اشخاص مختلف، ساعتها در خصوص موارد مهم و اساسی زندگی در حال صحبت هستند، شما حق صحبت ندارید و فقط باید گوش کنید، پس از مدتی چه احساساتی به سراغتان میآید؟
خستگی، بیحوصلگی، خوابآلودگی، انزجار و در نهایت در صورت امکان ترک سالن.
کلامهای سخنران همچون توپهایی هستند که به سمت حضار پرتاب میشوند، گاهی توسط حضار گرفته میشود اما امکان برگشت و ادامه بازی برایشان وجود ندارد.
حال والدینی را تصور کنید که از لحظه ای که چشم خود را باز میکنند، در حال تبیین موارد درست و غلط به فرزند خود هستند و جز در موارد بی اهمیت، نظری از او جویا نمی شوند.
این سخنرانی های پی در پی که فقط بجای سالن های شیک و رسمی، در خانه برگزار میشود، رابطهساز است؟
2.قیدهای ویرانگر همیشه و هرگز
استفاده مداوم از این قیدها در گفتار، نه تنها آسیبزننده است، بلکه تمام آنچه را از قبل نیز ساخته شده ویران می کند.
- همیشه اتاقت نامرتبه.
هرگز به حرف من گوش نمیدی.
همیشه کار دلخواه خودت را انجام میدهی.
آیا با استفاده از این قیدها، در کلاممان، به ایجاد رابطه کمک کردیم یا به تخریبش؟
اگر حتی یک بار اتاق را تمیز، حرف را گوش و کار دلخواه او را انجام داده باشیم، با این قیدها، یعنی دیده نشده و انگیزه ای هم برای تکرار وجود نخواهد داشت. علاوه بر این، چه بلایی بر سر این رابطه می آید؟
3.غریبهای، آشناتر از هر آشنا.
سخنرانی پی در پی، استفاده از قیدهای ویرانگر و عدم گوش دادن به نظرات مخالف، غریبه ای رو تولید می کند که هیچ شناختی از تواناییهای فرد مقابلش ندارد، او را نمیشناسد و تنها در حصاری نامرئی حضور دارد و توپهای کلامیاش را بی هدف و با هدف به سمت دیگران پرتاب میکند.
با این غریبه ی به ظاهر آشنا، می توان ارتباط خوبی بر قرار کرد؟
ویس منتشرشده در کانال تلگرام https://t.me/taherehkhademi
آرزویی برای یک رابطه تمامشده-رابطه-قسمت 2
آرامش از آغوش یا از رابطه؟قسمت 3
رابطه چه چیز نیست؟قسمت-5
فرزند، جایزه یا عذاب؟-قسمت 7