به نام یزدان پاک
یادروز 15تیر02-ذهنیت
دیروز میان کارهای متعددم، مجبوربودم گزارش کامل و جامعی در خصوص بحرانها و خطرات احتمالی افتتاح یک پروژه خصوصی و بسیار بزرگ در محدودهام بدهم.
ارگان ذیربط که خود متولی شناسائی موارد تهدیدآمیز استانی است، بارها با روسای مسئول پروژه جلسه داشته، کمبودهای زیربنائی را میشناسد، از من کارشناس خواستهبود که روند را برایش از ابتدا شرحدهم!!
من نیز تا توانستم در نوشتن گزارش مربوطه موجزنویسی را تمرینکردم.
در توضیح روند اجرایی کنونی پروژه تا خطرات احتمالی و بحرانهای محتمل ناشی از افتتاح آن، تا توانستم اختصار را سرلوحه قراردادم.
پایان گزارش، با نگاهی از بالا به پایین، آنرا پسندیدم و گوشهای جهت مطالعه مافوقم قراردادم.
مابقی ساعات اداری و 1ساعت بیشتر را صرف اتمام پروندهها کردم تا بدون رفتن به خانه، مستقیم به تمرین اسکیت بروم.
کمشدن ساعات کاری در تابستان این مزیت را دارد که کسی گمان هم نمیکند اداره هستی و من این فرصت را غنمیتی مهم برای نوشتن و خواندن میدانم.
حین کار و خلوت بودن اتاقم، گوش به آخرین جلسه یکی از دورههای سال گذشتهام سپردم.
موضوع، ذهنیت کمبود و فراوانی بود.
ذهنیت کمبودی که داغِ داغ در حال مشاهدهی آن بودم، رویتِ افتتاح یک پروژهی بزرگ، تنها از جنبهی بحرانهای احتمالی آن بدون درنظرگرفتن ارتقا سطح اشتغال و رفاه در منطقه بود.
بعد از متروپل و اتفاقات ناگوار آن، تیرهای اتهامات گوناگون به سوی تمام ساختمانهای بزرگ در حال احداث رفت.
تیرها پیدرپی و سهمگین بود. بهنحوی که اگر حتی در فاصلهای دور از مسئولیتها هم ایستادهبودی، بالاخره تیری حوالهات میشد.
تیرهای اتهامات فرستاده میشد تا کمبودهای زیرساختی و اعتباری ادارات و ارگانهای عملیاتی که متولی بهبود امکانات عمومی هستند، به چشم نیاید و تنها نقصهایی عریان شوند که دولتی نیست.
آنچه مهم است پیداکردن مقصر است نه حل مشکل. به فراخور این رویکرد، گویی همه آمادهایم که جایی و به دلیلی مقصر شناختهشویم.
ذهنیت فراوانی به من آموخت جنبههای متفاوتی از مسئله را ببینم و به جای مچگیری و دیدن مشکلات احتمالی، از همان ابتدا به حل معضل و استفاده از فرصتهای پیشرو بپردازم.
پ.ن: کلمات جامع و کامل عین نامه اینجا ذکر شده، وگرنه دانایان دانند که دو کلمه هممعنی ضرورتی ندارد پشتهم قرارگیرند.
یادروز 13تیر02-کات را شاید دوست داشتهباشید