●دوقلوهای همسان، آدم یا واژه؟●
سال 93 که به دلیل بازدید، وارد زمین یک خانمِ تحت پوشش کمیته امداد شدم، تصور نمیکردم، تا سالها بعد، کودکانم را نیز به همان خانه برده و حتی شبهایی را کنار بخاری و قلب گرمش سپری کنم.
شاید یکی از دلایل، همسنی امیررضا با کودکان «لعیا» بود، اما دلیل مهمتر، تنهاییِ صدایش، چشمانش و دستانش بود.
او دوقلوهای همسانی دارد که با گذشت 10 سال از دیدارهای گاهبهگاهمان، در صورت یکسانی لباسها، امکان تشخیص این دو از هم برای احدی وجود ندارد. البته بجز لعیا.
گاهی تنها به جهت زخمی در صورت یا پیشانی، میتوانم نشانهای صید کنم تا فرق حسین و ابولفضل را بدانم و درست صدایشان کنم.
😊البته ناگفته نماند که گاه فراموش میکنم که این نشانه را هم برای کدامیک قرار داده بودم!
امروز که عبارت واژههای دوقلو به ذهنم رسید، حس کردم، چه کلمههایی وجود دارند که مانند حسین و ابوالفضلِ یکسانپوش، وقتی در جملهای قرار میگیرند، هیچ تفاوتی در معنا، مفهوم، برداشت و تصور، در خواننده یا شنونده ایجاد نکنند؟
پاسخ و جواب با توجه به معنی یکسان، وقتی حتی در نوشتهای بدون دریافتی از حس گوینده دیده میشوند، در انسان این تصور را ایجاد میکنند که کسی که جواب داده، احتمالا بیادبانه بوده و کسی که پاسخ داده، احتمالا باادبانه!
مدتی است که سر زدن و زیستن میان واژهها را دوست دارم. گویی جان دارند، با من به مکالمه میپردازند و مرا مهمان معنای خود میکنند.
💐چیزی همانند سر زدن به دوقلوها و مادرشان که وقتی در تابِ ایوان خانه مینشینم و اوج میگیرم، از حالوهوای دیگری سردرمیآوردم
یادروز 16 آذر 1402