10 تعریف من از ایران
فقیرآباد ثروتمند
در صفِ جرعهای آزادی
سیرِ حریصِ یافتن دشمن اضافه
دلانگیز غائبان و غمانگیز حاضران
گربهای نشسته اما خیز برداشته برای چنگ زدن شکار
گاهی چادر از سر کشیدن قانون و گاه چادر به سر کردن
پر از لحظههای تاریخی اما خالی از تجربهی هر گذشتهای
سرریز زندگی در طبقات بالا و به ته دیگ رسیده در طبقات زیرین
نامیرا در برابر دشمن تا دندان مسلح، اما نزار در مقابل تارومار پراید
سرد و گرم روزگار چشیده، هر بار هم لرزیده و سوخته، اما عبرت نگرفته