سیاستمدار خوب مانند دزد درستکار غیر قابل تصور است.
جمله جذابی از «جاناتان گرین» در کتاب «فرهنگ غرغریون:پندنامه غرغریون»
امروز کمی فکر به این جمله بخیه زدم.
واقعا دزد درستکار وجود ندارد؟ البته در مورد عدم وجود سیاستمدار خوب، شک نداشتم.
دزد درستکار مثال بزنم؟
رابین هود یکی از شخصیتهای داستانی است که شناختنش، سن و سال ندارد.
او کسی بود که از اموال ثروتمندان میدزدید و میان فقرا پخش میکرد.
❓آیا او دزدی درستکار نبود؟
شاید جاناتان گرین، در هنگام نوشتن این جمله، هنوز با رابین هود آشنایی نداشت. شاید هم به نظرش، او دزدی درستکار نمیآمد.
با کمی بخیهی اضافه، شباهتی میان کار سیاستمدار خوب و دزد درستکار هم سر رسید.
امروزه معیار خوب بودن یک سیاستمدار، دزدی از فقرا و نیازمندان و بخشش میان ثروتمندان است.
شباهت و تفاوت بسیار ظریف کار دزد و سیاستمدار را درک کردید؟
اما شباهت مهم و اساسیتر:
هر دو به به عاقبتی خوش دچار میشوند. رابین هود محبوب فقرا و سیاستمدار، مطلوب ثروتمندان میشود.
کوک آخر بخیه، جمله را به کلی تغییر داد.
🥷دزد درستکار وجود دارد، اما سیاستمدار خوب از او درستکارتر است.