جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درد و دردسر نبودنش-قسمت 15

درد غم حس

امروز در خصوص بیماری «جذام» اطلاعاتی را از کتاب «همین حوالی دوردست» خواندم. او در جستار «غده»، تلاش کرد با یادآوری فعالیت‌های انساندوستانه‌ی چگوارا، با بیماران جذامی و مردم تهی‌دست، بخش مهمی از رنج بیماران جذامی را توضیح دهد.

در علائم بیماری جذام آمده که در مراحلی از بیماری، بخشی از پوست آنها بی‌حس شده و درصورت قرارگیری در معرض خطری دردناک، آن را درک نکرده و ممکن است تا مرز سوختگی کامل عضو نیز پیش روند.

همان لحظه جمله زیر به خاطرم آمد:

درد یکی از نعمت‌های بزرگ ماست.

وقتی احساس درد می‌کنیم، یعنی سالمیم.

وقتی متوجه می‌شویم یکی از اعضای بدن در حال رنج است، یعنی هنوز بیماری مهلک، سرگرفته نشده است.

و اگر به درد برسیم؛ علت را بیابیم؛ ریشه‌اش را بخشکانیم، یعنی هنوز زنده‌ایم.

به ریتم قلب انسانی که در کماست و به دستگاهی متصل است، فکر کنید.

تا وقتی زنده است، خط سبز دستگاه، نوسان دارد، اما وقتی خط سبز همراه سوتی آشنا شود، یعنی مُردگی شروع شده است.

بی‌دردی، بی‌غمی، خوشحالی و سرزندگی نیست.

احساس درد همراه ماست از تولد تا مرگ و تا آغاز لحظات بی‌زمان و مکانی، رهایمان نمی‌کند.

❓دردهایت را بشمار، کدام را رسیدگی و کدام را رها می‌کنی؟

❓دردی داری که به استخوان رسیده و در حال شکافتن وجودت است؟

 

 

تو خوب میشی-درد-قسمت 11 

 چشم و گوشهای درد-قسمت 12 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید