خودکاریم یا مداد؟

دیروز در جلسه با مادران در خیریه، از استعاره‌ای که به تازگی آن را تعریف کرده بودم، گفتم.

استعاره‌ای که به مدیریت هیجانات کمک می‌کند و باعث می‌شود در جاهایی از زندگی، که احساس می‌کنیم کنترل شرایط در دستمان نیست، با ایجاد وقفه‌ای کوتاه، دوباره شرایط مناسب را فراهم کنیم.
استعاره بخوبی برایشان شکل گرفت و تعامل و گفتگویی بسیار خوب انجام شد.

اضافه کردم که حتی اگر دیگران را مسئول ایجاد احساساتمان بدانیم، نمی‌توانیم آنها را مسئول رفتار خود بدانیم. همانجا یاد شعری قدیمی افتادم.

«من نبودم، دستم بود، تقصیر آستینم بود، آستین مال کتم بود. کتم مال بابام بود.»

همین یادآوری باعث شد، فکر کنم که ما از کودکی چه میزان رفتارهایمان را متاثر از دیگران می‌دانستیم و آنها را هم مقصر تبعات و فجایع بعدش.

❓️به نظرتان ما خودکاریم یا مداد؟

خودکار نه تنها به معنای قلمی که توان نوشتن دارد، به معنای خودکار بودن انجام عملی پس از ایجاد احساسی ناگوار.

آیا من رباتی در خدمت هیجاناتم هستم که مرا به سمت عملی پیش ببرند، یا مدادی که حتی اگر اشتباهی مرتکب شود، توان پاک کردن و محو شدن دارد؟

🌷خودکار بودن شاید به ما کمک کند بسیاری از فعالیت‌های مهم را بدون فکر انجام دهیم، به شرط آنکه گاهی هم بتوانیم تغییر ماهیت داده و به مدادی قابل پاک شدن تبدیل شویم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا