عيب تو (از چشم ها) پنهان است تا وقتى دنيا به تو اقبال دارد!
برنامههای جذاب مهران مدیری را همیشه دنبال میکنم. زیرا انتظار خلاقیت، جذابیت و هنر را از برنامههایش دارم. اما یک موضوع همیشه برایم سوال بود.
او گاهاً از عیبها و ناتوانیهایش میگوید و جالب است که همهی ما به این ناتوانیها میخندیم.
اگر این ایرادها را از آن خودمان، فرزندمان و یا نزدیکانمان بدانیم، باز هم میخندیم؟
به طور مثال او عنوان کرده بود:
پیدا کردن آدرس در خیابانهای تهران برایم بسیار مشکله. مغزم توان به خاطر سپردن مسیرهای متعدد و یافتن یک آدرس جدید را نداره.
همه خندیدیم.
❓اگر این عدم توانمندی را در خودمان هم احساس کنیم، برای کسی تعریفش میکنیم؟
❓اگر آن را در فرزندمان ببینیم، سرزنشش نمیکنیم که بیعرضه است و توان پیدا کردن یک آدرس ساده را ندارد؟
طبق گفتهی حضرت علی(ع): وقتی اقبال دنیا به سمت کسی باشد، عیبها پوشیده و حتی خندهدار خواهند شد.
اما نکته ناگوار این بخش ماجرا این است که وقتی دنیا روی شانه کسی ننشسته باشد، ما نه تنها عیبهایش را بزرگتر میبینیم، بلکه صفات نیکویش را نیز مهم نمیپنداریم.
خواندن حکمت 51 نهجالبلاغه باعث شد از امروز تصمیم بگیرم اقبال دنیا را ترازوی شناسایی صفات خوب و بد در انسانها ندانم.
قبل از نشستن روی صندلی قضاوت، از حضور دنیا بعنوان وکیل متهم، آگاه شوم.
بعنوان قاضی دادگاه، نمیتوانم او را از همراه داشتن وکیل محروم کنم، اما میتوانم اَدلّهی آن را نشنیده و متهم را بدون دنیای همراهش ببینم.