بیش از 3 سال است که با اپلیکیشن موردعلاقهام «زبانشناس»، فیلم زبان اصلی میبینم و پادکستهای جذاب گوش میدهم.
از وقتی که امیررضا نتوانست به کلاس زبان برود، از او خواستم روزانه با این آپ زبان بخواند.
برای ایجاد انگیزه و زنجیره در آپ، قرار شد بابت 100 روز مطالعه، از من جایزه بگیرد.
جایزه، رفتن به کافه یا رستوران بود.
گستردگی منابع زبانشناس به حدی است که هر شخص میتواند بخش دوستداشتنی خود را انتخاب و شروع به گوش دادن پادکست یا دیدن فیلم با زیرنویس کند.
او با انیمیشنهای موردعلاقهاش آغاز کرد. به 100 و 200 و 365 که رسید، جایزههایش با توافقاتی فیمابین و مورد قبول هر دو طرفمان، اعم از پول یا رفتن به کافه دریافت کرد.
بعد از گذشت 365 روز، او دیگر به این گوش دادن 10 تا 15 دقیقهای عادت کرده بود.
بنابراین من به هدف اول که ایجاد یک عادت خوب بود، رسیدم. حال لازم بود تغییراتی ایجاد کنم.
قرار جدید ما برای دریافت جایزه و ادامهی زنجیره، ایراد 10 جمله به انگلیسی است.
برای تثبیت آنچه که روزانه گوش میدهد، فراخوانی کلمات و جملات در مکالمههای روزمره، یکی از روشهایی است که نتایج بسیار خوبی در تثبیت زبان دارد.
اما آنچه دیروز از اسکینر و رفتارگرایی گفتم:
رفتارگرایان ارزش چندانی برای قوای ذهنی قائل نبودند و اثر آنرا بر رفتار آدمی بسیار ناچیز و حتی مخدوش میدانستند.
به فرض آنها، در صورت حذف تقویتکنندهها، یادگیرنده از انجام عمل باز میایستد و تنها این تقویتکنندهها هستند که ضمانت اجرایی عمل را فراهم میکنند.
او شرط را قبول کرده، اما برای ابراز جمله هنوز کاری انجام نداده است.
به گمانم دیگر این جایزه نیست که ترغیبش میکند ادامه دهد، بلکه این لذت حاصل از عادت است که او را به استمرار تشویق میکند.
من شرایط دریافت جایزه را برایش سختتر کردم، اما او همچنان با لذت، روزانه زبان میخواند.
