میان جمعِ دوستان تنیسی مشغول استراحت در فاصلهی جمع کردن توپها، کنار مربی ایستاده بودیم.🥎
ساعت نزدیک 4 بود که یکی از یاران تنیسیِ ساعت بعد، از راه رسید.
کاش آن لحظه آنجا نبودم.کاش آن لحظه کر میشدم. کاش آن لحظه حواسم را در زمین بسکتبالِ کناری، جا میگذاشتم و حرفهایش را نمیشنیدم.
شاید امروز و اینجا، این حس و حال کشیدگی تاندون و tennis elbow شدن، اذیتم نمیکرد.
❓حال چه گفت که من این اندازه آرزوی نشنیدن و محو شدن در آن لحظه را داشتم؟
در واقع او چیزی نگفت، این من بودم که آنرا برای خود تعبیری از تبختر و افتخار کردم و حال، دردش را نوشجان میکنم.
او رو به مربی کرد و گفت: «از 8 صبح رفتم سر کار، الانم اینجام.»
جملهاش آنقدر برایم تعجببرانگیز بود که نتوانستم برای درونم واکنشی نشان ندهم.
«من که از 4 صبح بیدارم و الان اینجام! کجایی شما؟»
این لحظه از گفتگوی درونی، آغازی شد بر پایان روزهای خوشِ تنیس و اسکیت.
هفته بعد که دردِ دستم بیشتر شد، آخرین روز حضورم در سالن را سپری کردم و بعد از آن، درگیر تشخیص علت درد، عصرها به کلینیک و متخصص پناه بردم.
نمیدانم اکنون آن دختر زیبا و جذاب کجاست و آیا تنیسش را ادامه میدهد یا خیر؟
من که در روزهای بیدردی، هیچ دلیلی برای ادامه ندادن ورزشهایم نمیدیدم، اکنون به حال و روزی افتادهام که رفتن به سالن ورزشی و حتی به دوش کشیدن ساکهایشان به جهت دردی که به دستم وارد میکند، برایم آرزویی مبهم شده است.
🥀من آن لحظه در یک ترازوی نابرابر قرار گرفتم و مشغول قضاوت شدم.
شاید فکر کنید خرافاتیام. شاید اینطور باشد. شاید هم نه.
زیرا من باور دارم آنچه که در لحظات استیصال از علتِ درد به قلبم الهام شد، همان لحظهی تقابل من با وجود پر تکّبُرِ خودم بود.
برای لحظهلحظه آنروزهای پر تحرکی، دلم تنگ است.🥺
مطمئنم روزی به آن روزها برمیگردم، بیدرد و بیتکّبُر.
💐دردها اگر خدا بخواهد، درمان میشوند، اما تکّبُر میماند، کنار روزهای همراهِ درد، تا عبرتی شود برای لحظههای قضاوت آینده.
درد تغییر-درد-قسمت 13 را شاید دوست داشته باشید
چشم و گوش دردهایم به سیما و صدایی جدید-درد-قسمت 12 را شاید دوست داشته باشید
تو خوب میشی-درد-قسمت 11 را شاید دوست داشته باشید
2 دیدگاه دربارهٔ «درد تکّبُر»
امیدوارم که دردها جاشون روبه ورزش و شادی بدن. من هر وقت از خودم تعریف کنم کارها بد پیش میره. علتش رو نمیدونم در این مواقع حتا کارهای پیش پاافتاده رو هم نمیتونم درست انجام بدم. گاهی فکر میکنم غرور مانع انجام درست کارها میشه.
بله درسته