اثبات همکاری
17 دی است و تصمیم داریم اینبار با خواهرم پیکنیک 3نفرهی کاری برویم.
امیررضا هم موافق است و ترجیح میدهد بجای رانندههای غریبه، خالهاش را در زمان عدم حضور من در ماشین ببیند.
البته آخرین باری که با راننده آژانس محلهمان رفته بودیم، خوشاخلاقی و خوشبرخورد بودنش را به او نیز ثابت کرده بود.
شباهت بیاندازه من و خواهر در تیپ، پوشش و صورت چندان قابل چشمپوشی و پنهان کردن نیست و هربار مجبورم به نحوی از زیر سوال افراد مختلف در خصوص خواهرم، طفره بروم.
بدلیل بعضی سوبرداشتها نمیخواستم بفهمند، فامیل هستیم. اما چندان موفق نیستم.
18 دی ماه است و پروندههایی که دیروز از خانم شعبانی دریافت کردم، به ترتیب روی میز چیدهام.
امیررضا دستیار هر روزهی من در رسیدگی به این پروندههاست.
شاید بنظر میآید که او هیچ دخالتی در رسیدگی به آنها ندارد، اما همکاریاش در اجازه به من برای انجام کارهای اداره، ستودنی است.
امروز ساعت 9.5 بیدار شد. من 1.5 ساعت است که مشغولم. او هر 1.5 ساعت که بیدار است، حدود 1 ساعت میخوابد و خوابیدنش یعنی فرصت بینظیر بررسی پروندهها.
کارمندی من در خانه از 8 تا 1 ظهر ادامه دارد.
🌻اگر به او یاد بدهم وقتی بیدار است، نوشیدنی نیز برای رفع خستگی مادرش بیاورد، همکاری خود را به حد اعلی رسانده است.
پ.ن: این مدلی خاطرهنویسی است که زمان به عقب برمیگردد و خاطره به زبان حال آن لحظه نوشته میشود.
قسمت آغوش ، نوازش و گهواره قسمتهای قبلی این خاطره هستند
1 دیدگاه دربارهٔ «تولد امیررضا-همکاری-4»
خاطره جالبی بود طاهره جان. کارمندِ خانه چقدر مدیریت رو قانونممد می کنه.