شرطی که باید برای همیشه و بدون قید و شرط بپذیرید
فرزندپروری را همچون حضور در میدان جنگی دائمی بدانید.
نصیحت، پند، سفارش، توصیه، اندرز، خطابه و موعظه.
چه با تندی و چه با آرامش، سلاحهای متعدد شما برای تربیت در این میدانِ جنگیِ به ظاهر نامرئی است.
از سلاحهایتان در هر زمانی میتوانید استفاده کنید، تنها باید حواستان باشد که هر بار آنها را جدید نموده و یا نحوهی ایراد کردن را تغییر دهید.
هر پندی جایز است، از «بند کفشهایت را درست ببند» و «راست راه برو و قوز نکن» تا «درب اتاقت را نبند» و «همش سرت تو گوشی نباشه»
تیرباران پندهای کوتاه، گاهی تنها حکم تیرهای هوایی را دارند، تنها اثبات میکنید حضور دارید و همچنان پشت سنگرهایتان آمادهی حمله هستید.
توجه داشته باشید نصیحت هایی که به نوجوانان میکنید باید با کودکان فرق داشته باشد.
کودکان را فقط از چاقو، لبهی پنجره، غریبههای خیابان، لوازمالتحریر نوی برادرش و باز کردن و باز گذاشتن یخچال و فریزر بترسانید.
در نصیحت نوجوانان کمی خلاقیت لازم است که مطمئن هستم اگر پشتکار به خرج دهید از پس آن بر میآئید. آنها را باید از دوست ناباب، درسنخوان، آخر کلاس نشین و حرف گوش نکن ترساند.
البته قبول دارم که این ترساندن در ابتدای نوجوانی کارساز است و پس از آنکه او دریافت، این اشخاص نه تنها ترسناک نیستند، بلکه خیلی خفن و باحال هم هستند، به سمت همین دوستان میرود و برنامه دوستیاش با آنها را قویتر میکند.
اما شما از مواضع خود کوتاه نیائید. اگر شرایط دوستش برایتان به هیچ وجه قابل قبول نیست، دوباره نصیحت را تکرار کنید، مرحلهی بعد محدودش کنید، بعدی گوشی موبایل را از او بگیرید، در اتاق حبسش کنید، نت را تمدید نکنید تا از بینِتی و نداشتن پول برای خرید نت، به hotspot از همکلاسیهایش بیفتد.(بدین شیوه تاحدودی هزینههای اینترنت شما هم کمی مدیریت میشود.)
در پایان این عملیات، اگر احساس کردید دوست به ظاهر نابابش را ول نمیکند و حاضر نیست ارتباطش را با او کم یا قطع کند، خود را عبوس و ناراحت نشان داده و در مواضع گذشتهتان پافشاری کنید.
اگر گفت دوست درسخوانش، فحشهای بد میدهد و چندان هم دوست بابی نیست، به حرفش اعتماد نکنید او تنها میخواهد سنگر شما را ضعیف کند. حتما در پاسخ بگوئید:
همین که درس میخواند و نمرههایش خوب است کافی است، تو عرضهی همین را هم نداری؟
این جمله به نوعی فصلالخطاب مناسبی در زمینهی دوستی است.
برای همه آن موعظهها، باید نارنجک های متعدد و کوچکی داشته باشید که در زمان مقتضی به کار بگیرید.
بطور مثال، نارنجک «اتاقت همیشه بهم ریخته است» همیشه ویرانیهای زیادی ایجاد میکند. اگر در مهمانی کسی از فرزندتان تعریف کرد، فورا این نارنجک را پرتاب کرده و لذت این ویرانی به کام بکشید.
یا
کمترین نمرهی درسیاش را همیشه به یاد داشته باشید، چندان اهمیت ندارد این نمرهی کم را برای درسی در کلاس ششم گرفته است و اکنون بطور مثال کلاس نهم است. مهم این است که این نمرهی کم را گرفته و همیشه پرتاب نارنجکش، میتواند سنگرش را براحتی تخریب کند.
اگر زمانی احساس کردید که نصیحتها و آموزه هایتان موثر واقع شده و او در حال اصلاح رفتارش است، عقبنشینی نکنید. مطمئن باشید او دامی پهن کرده است که شما با پای گذاردن در آن دام، تمام مواضع فتح شدهی خود را از دست دهید.
فورا از او در مورد آخرین نمرات مدرسه، آخرین زمان تمیز کردن اتاق و آخرین باری که برای خانه کاری انجام داده است، سوال بپرسید. اگر همهی آنها را درست و به موقع جواب داد، بهترین شبیخون، سر زدن به کمد لباس است که امکان ندارد لباسها در آن مرتب و تاشده باشد.
❓میبینید؟
شما همیشه باید برای پاتکهایی که او برنامهریزی میکند، آماده باشید و فورا مواضعش را به رگبار ببندید.
بدین ترتیب پس از مدتی او را میبینید که علیرغم پس دادن تمام قلهها و تپههایی که در گذشته فتح کرده بود، تمام اَدواتش را نیز تحویل داده و کوچکترین دفاعی در برابر حملاتتان نمیکند.
تبریک میگویم.
شما موفق شدید و به هدفتان که همانا تربیت! بود، رسیدید.
فرزند افسردهی شما هم اکنون آماده پرتاب به سمت جامعه است.
تربیت، پختن قورمهسبزی است؟ ا شاید دوست داشته باشید
وقتی عاشق، نشان فارغ دارد را شاید دوست داشته باشید
المپیکی نوین به نام «نتوانستن» را شاید دوست داشته باشید