اصطلاح «نگو، نشان بده»، اصطلاحی رایج میان داستاننویسان است. در واقع آنها به جای اینکه همهی آنچه که در داستان قرار است اتفاق بیفتد را جز به جز بگویند، تلاش میکنند با توصیفات متعدد، جذاب و ملموس آن را به ذهن مخاطب قطره قطره وارد کنند.
بارها برای اینکه بتوانم ارتباط مناسبی بین مخاطب و داستانم ایجاد کنم، این عبارت، رژهی بینظم و ترتیبش را آغاز میکرد.
اما دیروز پس از پایان صحبتم با مادر و دختری نوجوان، این عبارت، میان یک رابطه به ذهنم رسید.
وقتی به حکم والد بودن، تصور میکنیم هر آنچه که لازم است در خصوص حال و آینده فرزندمان، بهتر از هر کس دیگری میدانیم، درست برعکس داستاننویسان در حال حرکتیم.
ورود به مرحله نوجوانی به اندازه کافی، کودکِ سابق را دچار مشکلات جسمی و ذهنی میکند و وقتی والدین با اقسام نصیحتها تلاش میکنند، راه مناسبتری برای پیشرفت به او نشان بدهند، یک مشکلی را به مشکلاتِ درونیاش میافزایند.
نوجوانی مرحلهی گذار از کودکی به بزرگسالی است که با انواع تغییرات هورمونی در جسم و انتزاعی در ذهن همراه است.
طغیانهای نوجوانی
-علاقه زیاد به حضور و وقتگذرانی با دوستان
-عدم علاقه به دروس خستهکننده و بیفایدهی مدرسه
-صحبت در خصوص آیندهای توهمی و حتی غیر قابل دسترس
-ایستادن در مقابل ترافیک نصیحتهای والدین
-عدم صبوری در مقابل درخواستها
– انجام کارهایی بیسابقه و حتی عجیب
اینها تنها بخشی از طغیانهای نوجوان است که تلاش میکند با انجام و یا عدم انجام بسیاری از وظایف و فعالیتهایش به شناخت مناسبی از خود دست پیدا کند.
مورد مهمی که اکثر والدین در این دوره نادیده میگیرند، این است که تصور میکنند عادتهای ایجاد شده ماندگارند و ممکن است به شخصیت و آیندهی نوجوان آسیبهای جدی وارد کند.
حال آنکه اگر به جای اینکه برای طغیانهای ذکر شده، سد بسازیم و مدام این سد را تقویت کنیم، با طغیان، همراه شده، صدایش را بشنویم، دلیلش را مشاهده کنیم و برای آرام شدنش، صبوری را نیز صدا بزنیم، طغیان، به مرور آرام شده و سیلاب خانمان سوزی را ایجاد نمیکند.
حفظ رابطه
آنچه که معمولا در اولین جلسات، به والدین نوجوانان متذکر میشوم، جدّی گرفتن حفظ رابطه است.
حفظ رابطه در هر شرایطی، یعنی من به عنوان یک والد، همیشه و در هر لحظه، مکان امنی برای فرزندم محسوب میشوم.
تربیت به مثابه پختن قورمهسبزی؟
امنیت گروگان آرامش است و آرامش زمانی ایجاد میشود که تلاشی برای تربیت و نصیحت نکنیم.
اگر بدانیم که ما خود نیز همیشه باید در در حال آموختن باشیم و تربیت چیزی نیست که با گفتن صورت گیرد، مسیر ایجاد رابطهای دوستانه و مسالمتآمیز را با فرزندمان بهتر پیمودهایم.
قرار نیست تربیت فرزند، مسیرِ خطیِ درست کردن یک قورمه سبزی با دستور پختی ساده را طی کند و به آسانی نیز فرزند خوشمزهای آماده شود.
ما در حال ساختن یک انسان متفاوت با اثر انگشتی دیگر و با خُلقیاتی کاملا متمایز هستیم.
این انسان ممکن است هر چیزی را که ما در عبارت شیک خیر و صلاح، تقدیمش میکنیم، برای خود مناسب نداند و بخواهد خلاف جهتی که ما برایش تصمیم گرفتهایم حرکت کند.
اما اگر «صبوری و پذیرشِ کاملِ» این انسان، چاشنیِ همیشگی باشد، میتواند منِ والد را به قلبش چسب بزند.
چرا از چرایی منحرف شدیم هم در این رابطه است. شاید دوست داشته باشید
تمام آنچه که برای تربیت فرزند افسرده باید بدانید بخشی از طنزنامه است که به تربیت ارتباط دارد
2 دیدگاه دربارهٔ «تربیت، پختن قورمهسبزی است؟»
حفظ ارتباط والدین با فرزندان دقیقن مهمترین کاری است که والدین باید به آن توجه داشته باشن و احساس ارزشمند بودن را به فرزندان بدهند .
احساس ارزشمندی و عزت نفس میتواند محکمترین سپر برای کمک به فرزند مان باشد در انتخاب مسیر درست.
عالی بود مقالهتون🌹🙏
بله حلیمه جان همینطوره ممنون