دستانم در میان دستان خداست و من همچون کوری محتاج عصا و تکیه گاه، منتظر هستم. او که از راه برسد، برایم کافی است.
دستانم به دستانش گره بخورد تا ابد، بدون چشم و عصا برایم کافی است.
حتی نمیخواهم چشمانم را شفا دهد و دست دیگری را انتخاب کند.
دنیای بی او نه دیدنی و دوستداشتنی است.
او که زیبایی را در گوشم زمزمه میکند برایم کافی است.
این زیبایی حتی با تعریف او، دیدنیتر نمیشود.
🌺زیرا او در وجود نابینایم، تمام زیبایی را حک کرده است و برایم کافی است.