وقتی صحبت از ارزش و منزلت معلم در کلاس شد، یکی از همکلاسیهایم گفت:
چه ارزشی برای ما معلمها قائلند؟ سطح حقوقمون پایینترین سطح جامعه است.
مفهوم ارزش در ترازویی در مقابل پول قرار گرفته بود. استاد که این سنجش را بیاعتبار میدانست، برآشفت و از دانشجویش خواست که دیگر با این میزان ارزش را نسنجد.
⚖️ترازویی که میتواند اعتبارِ ارزش را در حد یک دارایی پایین بیاورد.
ما این ترازو را بارها میان دستانمان گرفتهایم و اجناس متفاوتی را با پول مقایسه کردهایم. شاید اگر ارزش یک گردنبند را در مقابل پولش قرار دهیم، بیراهه نرفته باشیم. اما آیا این
❓معادله نیز منطقی است؟
گردنبندی عتیقه، میراث خانوادگی نسلهای پیشین است و در آن دست به دست شده و حالا به کوچکترین نوه رسیده است. اما او قدری برای این گردنبند قائل نیست و در ازای
دریافت مبلغی، زنجیرهی نسل را پاره میکند.
آیا ارزش آن میراث، کامل پرداخت شده است؟
گردنبند عتیقه شاید شیء بیجان محسوب شود اما او در دست و گردن اشخاصی از یک شجره بوده و خاطراتی را در خود ثبت کرده است.
حالا ثبت خاطرات در گردنبند مغشوش شده و به دست کسانی افتاده است که خاطرهی لبخندی از او ندارند.
🥀گردنبند حتی اگر به گردنی آویخته شود او را نمیشناسد. همراهیاش، حکم لبخند عروسی پای سفرهی عقد را دارد که عشقی در نگاهش جاریست که بر لبانش ساری نیست.