گاهی که در روابط انسانها دقیقتر میشوم، بند نافی جدانشده و البته نامرئی میان شخص با اشخاصی گاه والدین گاه همسر و گاه شخصی غیر از این دو درک میکنم که ناخودآگاه این اتصال را روحانی، مقدس و یا ناگسستنی میدانند.
در حلول این بند ناف که رشتهی اتصال هر شخص میتواند باشد و برایش مامنی از آرامش و لذت باشد هیج خللی نمیتوان یافت. بلکه میتوان گاهی آنرا بسیار خوب و شایسته هم دانست. زیرا شخص خود این رشته را قبول کرده و آنرا مفید و دوستداشتنی هم میداند.
قصد تعویضش را ندارد، انتظاراتش را از آن محدود میکند و این اشخاص را به نوعی برای خود تعریف میکند که کامل بودن یا نبودنشان هیچ کم و کاستی در خواست شخص ایجاد نکند، زیرا پذیرش بطور کامل صورت گرفته است. اما دو مطلب اینجا می تواند مهم باشد.
1- حذف این رشته اتصال با توجه به حجم این رشته میتواند آسیبهای ناگواری داشته باشد.
قرار نیست بند نافمان را پاره کنیم و تمام رشتهها را از ترس از دست دادن پاره کنیم، اما باید تحمل گسستناش را زمانی که دیگر اختیار ریسیدن و یا نگه داشتنش را نداریم، داشته باشیم.
گاه این گسستن اجباری است و هیچ گزینهای روی میز هم نیست که بتواند کمک کند به آرامی مهارت روبهروشدن را نیز بیابیم و رشتهی دیگری را از نو جایگزین کنیم. اما گاه این امکان را شخص به خود نمیدهد و تلاشی هم برای آن نمیکند که میتواند بدون مامنی از آرامش زيستن را برایش سخت دردناک کند.
2-اشخاصی که خارج از این رشته اتصال هستند هیچگاه انسان غیر متصل به خودشان را به تمامیت حس نمیکنند و باید او را به همان شکلی از نیمه که حس میکنند گاه قبول کرده یا گاه با نبود تمامیتاش به جنگ برخيزند.
دردناکترین قسمت ماجرا اینجاست که شخص حتی خود نیز نمیداند که نبود رشته های اتصال است که میتواند او را از اشخاص نزدیکش دور کند و باعث شود که بخواهد آنها را به نحو دلخواه خود بپذیرد نه آنطور که آنها خودشان هستند و این دست بردن در ماهیت نزدیکان می تواند باعث ملالهایی شود که اجتناب ناپذیر است.
انتظارات اش برآورده نمیشود، خسته و سردرگم است و بیزار است از بعضی از همین نزدیکان.
برای لذت بردن از بودن در کنار نزدیکان مان شاید بد نباشد ریسیدن رشته هایی جدید را شروع کنیم.
شاید ما مجبور نباشیم کنار آنها باشیم ولی ممکن است ما تنها اشخاص مهم زندگی آنها باشیم.
ادامه دارد…
پ.ن: بندناف روانی یک عبارت در روانشناسی است که معمولا به زوجین در ابتدای ازدواج توضیح داده میشود که بهتر است آنرا پاره کرده و یا فکری برای آن کنند. دیدگاه های گاه قدیمی روانشناسی که برخواسته از درون فرد نبوده، هم اکنون نمیتواند پاسخگوی نیاز همه باشد و قطع کردن و پارهکردن هم اکنون به هیچ عنوان توصیه نمیشود.