نخودیهای دین رو میشناسید؟
همیشه از نخودی بودن در بازی بدم میآمد. یادم میآید زمانی که در بازیهای چشمک، فوتبال، وسطی و گرگم به هوای روزهای سیزده به در و تابستان با اقوام پدری، میدانستم نخودی بازی هستم حس غریبی به من دست میداد.
نخودی بودن در یک بازی یعنی هیچگاه لذت یک بازی درست و عمیق را نمیچشیم.
مهدیار نیز در سنی است که وقتی میان هم سن و سالان برادرش فوتبال بازی میکند، نخودی محسوب شده و اگر پایی به توپ بزند و اتفاقی شوتی محکم نثار توپ بینوا کند، به نظرش کار مهمی انجام داده است.
پریروز که مشغول مشاهده بازی آنها بودم، وقتی یارکشی میکردند مهدیار نخودی در سمت تیم برادرش قرار گرفت و باعث شد که تعداد آنها یکی بیشتر شود.
یکی از پسرهای تیم مقابل اعتراض کرد. سرتیم اعلام کرد که یکی بیشتر بودن، به خاطر نخودی بودن مهدیار است. اما او قبول نکرد و سرانجام مهدیارِ نخودی به تیم آنها پیوست.
مهدیار از اینکه او را نخودی نامیده بودند، حس بدی نداشت. در واقع او فعلا درک درستی ازمفهومِ نخودی بودن ندارد.
حُسن بزرگ نخودی بودن این است که هر زمانی که بخواهی میتوانی تیمت را عوض کنی. وقتی دریافتی تیم مقابل در حال برنده شدن است، میتوانی به راحتی به آنها بپیوندی و کنار شور و هیجانِ هورای برنده شدن، کنارشان جیغ بکشی.
انگار نخودیها همیشه میتوانند برنده باشند. حتی اگر نقش مهم و سازندهای در تیم ایفا نکنند و برای تیم زحمت زیادی نکشند. لذت برنده بودن، همیشه زیر پوستشان جاری است.
امروز به ناگاه از دست کسانی که دین برایشان وسیلهی یک بازی است و هر زمان که بخواهند میتوانند سمت برندهی آن قرار بگیرند، خشمگین بودم.
آنها شبیه به مهدیار نخودی میتوانند هر جای این بازی قرار بگیرند و توپ دین را به هر سمتی که میخواهند شوت کنند. توپ برای آنها دلیل برنده شدن است، حتی اگر خود گلی نوش جان کرده باشند.
تفاوت نخودیهای دین با نخودیهای واقعی یک بازی این هست که آنها خود یک تیم مستقلاند. تیمی با تمام ردههای مختلف مدیریتی.
این حق را برای خود قائلند که توپ هر گناه و ناروایی را به سمت حریفِ به ظاهر خارج از دین شوت میکنند و در ناجوانمردانه ترین شکل بازی، او را مغلوب نام خود کنند.
هرگاه یکی از این نخودیها گل به خودی بزند، به جای بررسی و رفع ایراد برای عدم تکرار، با زیر میز بازی زدن و جنجال، کل بازی را به نفع خود تمام میکنند.
آنها که هر لحظه و هرجا میتوانند لباس برنده به تن کنند و بر سر بازندگان، فریاد پیروزی بکشند.
زیرا پشت پیراهنهای آنها نام دین و دیندار نوشته شده و تصور میکنند همین نام میتواند آنها را از هر خطا و اشتباهی دور نگه دارد.
آنها همیشه لباس برنده به تن دارند، احساس ظفرمندی دارند؛ حتی اگر در مغلوبترین شکل ممکن، شکست خورده باشند.
بازی قسمت 6 – آیا میتوان زندگی را بازی کرد؟
بازی قسمت 5 – ققنوس
بازی قسمت 4 – ثانیه
بازی قسمت 3 – نگاه