نگاه بازیطور
دیروز از نگاهِ بازیطور به زندگی و فواید آن، مختصر گفتم و در انتها سوالی مطرح کردم.
در بازیهای خلاقانه که طراحی آنها مبتنی بر انسان است، استفاده از انگیزههای درونی، مبنا و محوریت بازی را تشکیل میدهد و در انتها نیز، آنچه به دست میآید، موردعلاقه و اشتیاق بازیکن قرار میگیرد.
💐تفاوت نگاهِ بازیطور با اصل زندگی در هدفی است که در بازی مشخص است، اما در زندگی واقعی شفاف نیست.
در بازی، مقصد، رسیدن به مراحل والاتری است که در آن طراحی شده است، اما در زندگی واقعی، پلههای ترقی و رشد، چندان واضح وجود ندارد.
این عدم شفافیت، این واقعیت را بیان میکند که گاه در تشخیص مسیر زیرزمین یا مسیر طبقه بالا دچار سوتفاهم و حتی اشتباه شویم.
به بینهایتی از تصمیمات و انتخابهایم که نگاه میکنم، درمییابم چه میزان از زندگی خود را صرف فعالیتهایی کردم که هیچ توفیقی برایم نداشته که پله هایی نیز مرا به عقب ماندن واداشته.
وقتی برای خوشایند دیگران دست به فعالیت میزنیم، برای محبوبیت در دلها، از شخصیت اصلی خود دور میشویم، به فرآِیند اجبار و تردید دامن میزنیم و وقتی به هر چیزی میاندیشیم الّا شادمانی درون خود، یعنی در یک بازی باخت-باخت قرار داریم.
🥀زیرا تنها از دلِ ترسی به درون ترس دیگری پناه بردیم.
یادروز 16شهریور 02-بازی-قسمت 1 را بخوانید
3 دیدگاه دربارهٔ «بازی-ق 3-نگاه»
وقتی ارزش هامون مشخص نباشن، در میان مهِ ابهام با آزمون و خطا می ریم جلو تا به شفافبت برسیم. فقط دست خدا باهامون یار باشه که از پیچ های خطرناک به سلامت بگذریم.
ان شالله
امیدوارم همه انسانها به شجاعت و فهمی برسن که از ترس ترسی به ترسی دیگر پناه نبرن.🌷